loading...
filebazaar
:| بازدید : 71 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
تحقیق سكولاريزم و سكولاريزاسيون

تحقیق سكولاريزم و سكولاريزاسيون

 

 

فصل اول

 

“ واژه شناسي سكولاريزم و سكولاريزاسيون ”

 

1) ريشه لغوي سكولاريزم

2) معادل هاي واژة سكولار

3) معادله ي فارسي

1-3- سكولاريزم

2-3- سكولاريزاسيون

3-3- سكولار

4) تفاوت سكولاريزم و سكولاريزاسيون

5) تطور تاريخي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون .

فصل دوم

 

“ تطورتاريخي شكل گيري مفهوم سكولاريزاسيون ”

در انديشه مسيحي ـ غربي

عناوين :

1) از مسيح (ع) تا مسيحيت .

2) از دنيوي شدن مسيحيت تا عرفي شدن جامعه مسيحي؛

1-2- دنيوي شدن مسيحيت

الف) تحرير كتاب مقدس

ب) شكل گيري كليسا

2-2- عرفي شدن جامعه مسيحي

الف ) جوهر مستعد مسيحيت

ب) سرگذشت تاريخي مسيحيت

3) منشأ نظريه حكومت سكولار ( عرفي )‌ در زمينه انجيلي ـ مسيحي

الف) قدرت دولت ، قدرت كليسا

ب) برتري كليسا بر حكومت

ج) دواعي برتري كليسا بر حكومت

4) طرح نظريه حكومت سكولار در زمينه انجيلي ـ مسيحي

نظريه سنت توماس آكويناس در طرح حكومت عرفي

5) تلاش براي گذر از انديشه نظام الهي ـ بشري ، به انديشه نظام بشري

6) گسست الهيات و فرهنگ ؛ دريچه اي به سوي رنسانس

پي نوشت ها

 

 فصل اول

1) “ريشه لغوي”

واژة سكولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتيني

2)معادل هاي واژة سكولار ؛

در زبانهاي اروپايي ،‌بنا به تحققهاي تاريخي متفاوت سكولاريزم ، اصطلاحات مختلفي شكل گرفته است . معروفترين اصطلاحي كه بويژه در كشورهاي پروتستان رواج يافته ، واژة Secularism است كه بر گرفته از واژة لاتيني Saeculum ( به معناي نسلي از انسانها )‌مي باشد. اما در كشورهاي كاتوليك عبارت Laicite 1 به كار مي رود . اين واژه ريشه يوناني “ Laos ” به معناي مردم و Laikos به معناي عامه مردم در برابر طبقه كاهنان و روحانيان ، اشتقاق يافته است . [1]

دو اصطلاح “ سكولار ” و “ لائيك ” [2] ، چه در زبان فارسي و چه در زبانهاي اروپايي ، در بسياري از موارد به صورت مترادف به كار برده مي شوند . هر چندكه اصطلاح سكولار اعم از لائيك مي باشد و براي آن معنايي وسيع تر از لائيك در نظر مي گيرند .

برخي ،در مقايسه با واژة لاتيني “ Saecularis ” ، اصطلاح آلماني “ Weltlich ” به معناي “ دنيوي ” يا “ اين جهاني ” را معادلي براي اصطلاح Secular ، و همينطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معناي “ دنيوي كردن ”‌يا “ اين جهاني كردن ” را معادلي براي اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2

در فرهنگ زبان و ادبيات عرب ، سكولاريزم به “ علمانيت ” ترجمه گشته است . البته بايد خاطرنشان نمود كه علي رغم قطعيتي كه در زبان عربي در مورد علمانيت به عنوان معادل سكولاريزم ـ و نيز علمنه در برابر سكولاريزاسيون 3 وجود دارد ، اما در اين ميان دوابهام جدي در كار است كه هنوز راه حل قطعي و مورد اتفاقي نيافته است : 1- براي نخستين بار چه كسي اين اصطلاح را در فرهنگ و ادبيات عرب وارد ساخت ؟

2ـ و نيز منشأ اشتقاق اين واژه چيست ؟

پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسي اين مبحث نمي باشد زيرا زبان شناسان و علماي عرب پاسخهاي متعدد و گوناگوني در اين باره ارائه نمودند و به يك راه حل قطعي و مسلم دست نيافتند . اين مطلب كه آيا علمانيت از علم برگرفته شده و به نوعي معناي Scientism در آن ، تصمين شده است ، يا اينكه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانيت تبديل شده است ، ميان زبان شناسان عرب به تواقي كلي دست نيافته است از اينرو در ادبيات عرب مبدأ و منشأ اين واژه نيز مانند بسياري از اصطلاحات ديگر همچنان نامعلوم مي ماند .[3]

بنا به عقيده برايان ويلسون 2 ، بر اساس وجوه كاركردي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون تعابير ديگري نيز مي توان از آنان داشت ، وي مي گويد :“ تعابير ديگر و كمابيش محدودتري كه به برخي از تحولات سكولاريزم و فرايندسكولاريزاسيون اشاره دارند ، عبارتند از :

تقدس زدايي 3 ، غير روحاني كردن 4 ، و مسيحيت زدايي5 .6

خصوصي شدن دين 7 ، به حاشيه رانده شدن دين ، تبديل شدن دين به نوعي فعاليت و سرگرمي اوقات فراغت ، نيز از مفاهيمي هستند كه گاه از سوي جامعه شناسان دين به عنوان معادلهايي براي اطصلاح ارائه شده اند . 8

3) “ معادل هاي فارسي ”

در مورد برابر نهادة فارسي سكولاريم ، قطعيتي وجود ندارد و همچنان نويسندگان و انديشمندان ايراني براي رساندن اين مفهوم از تعابير متعددي استفاده مي كنند . به اختصار به چند نمونه از اين تعابير اشاره مي كنيم .

1- “ سكولاريزم ” ؛

2- “ دنيا پرستي و اعتقاد به اصالت امور دنيوي ،‌ غير دين گرايي ، ناديني گري ، دنيويت ، ناديني ، دين زدايي ، اين دنيايي و غير مذهبي ، دنياگرايي ، گيتيانه[4] ( در برابر مينوي يا اخروي) ” .

برخي نيز ترجمة‌ “ اين جهاني ” را براي اصطلاح سكولاريزم بكار مي برند . 2 و همينطور در نظر برخي ديگر از نظريه پردازان “ علمي بودن ” يا “ علمي شدن ” ، دقيق ترين ترجمة سكولاريزم است .3

2-“ سكولاريزاسيون ” :

رايج ترين معادل فارسي واژة‌ سكولاريزاسيون “ جدا انگاري دين و دنيا ” 4 است . اما در تعابير ديگر اصطلاح نيز بصورتهاي مختلف ترجمه شده است از آن جمله؛ غير ديني

شدن ، دنيوي ، نامقدس شدن [5] ، از قيد كشيشي يا رهبانيت رها شدن ، دنيا پرست شدن و مادي شدن 2 كه وجه مشترك همه آنها قداست زدايي و دين زدايي است . اما با وجود تمام اين تعابير متعدد و گوناگون ،‌بنظر مي رسد كه اصطلاح “‌ عرفي شدن ” در برابر سكولاريزاسيون و “‌ عرفي گروي ” در برابر سكولاريزم در حال تمكن يافتن است . و در رساله فوق نيز ، هر جا كه از سكولاريزم و سكولاريزاسيون ، نام برده مي شود ، مرا همان “ عرفي گروي ” و “‌ عرفي شدن ” مي باشد . 3


3ـ “ سكولار ”: 4

سكولار به كسي مي گويند كه علاقه و گرايشي به امور معنوي و مذهبي ندارد . 5 در زبان فارسي اين واژه را به “ دنيوي ” ، “ مادي “ ، “ غير ديني ” ، ‚ غير مقدس ”‌، و “‌عرفي ” ترجمه كرده اند . 6

به هر حال با توجه به تمامي تعابير متعددي كه در ارتباط با ترجمه فارسي اصطلاحات سكولار ،‌سكولاريزم و سكولاريزاسيون بيان گرديد ، لازم به يادآوري است كه اين اصطلاحات نه تنها در زبان فارسي دقيق تعريف نشده و برداشت هاي نسبتاّ گوناگوني از معاني آنها وجود دارد ، بلكه در غرب هم تعريف آنها ، به ويژه سكولاريزم ، بحث بر انگيز و غير روشن است . زيرا كاربر و تعريف آنها ، در طول زمان تغيير كرده و مثل بسياري از مفاهيم علوم انساني تعريف آنها با توجه به حركت تاريخي و جغرافيايي آنها معلوم مي شود . در بحث تطور تاريخي مفهوم سكولاريزم ، اين مسائل روشنتر خواهند شد .

4) “ تفاوت سكولاريزم و سكولاريزاسيون ”‌ :

بين سكولاريزم و سكولاريزاسيون تفاوتهايي موجود مي باشد كه مانع از اين مي گردد كه اين دو را به يك معنا و يك جهت بكار گيريم . اما دستاورد اين دو پديدة اجتماعي يك چيز است و آن حذف دين و آموزش هاي مذهبي ازمتن برنامه هاي مديريتي و كشورداري است ؛ با اين تفاوت كه سكولاريزم به عنوان يك ايدئولوژي و طرز تفكر خاص ،‌ آگاهانه براي نيل به اين مقصود تلاش مي كند ، ولي سكولاريزاسيون صرفاّ يك فرايند و پديده اي اجتماعي است كه در شرايط خاص و بر اثر يك سلسله عوامل اجتماعي به جداسازي دين از دنيا مي انجامد. سكولاريزه شدن دين ، جرياني است كه در متن جامعه رخ داده و از سنخ فكر و معرفت نمي باشد . برايان ويلسون دربارة تفاوت اين دو چنين گفته است : “ سكولاريزاسيون اساساّ به فرايندي از نقصان و زوال فعاليتها ، باورها ، روش هاي انديشه و نهادهاي ديني مربوط است كه عمدتاّ‌ با ساير فرايندهاي تحول ساختاري اجتماعي يا به عنوان پيامد ناخواسته يا ناخودآگاه فرايندهاي مزبور رخ مي دهد ؛ درحالي كه سكولاريزم يا دنيوي گري يا اعتقاد به اصالت دنيا ، يك ايدئولوژي است . قائلان و مباغان اين ايدئولوژي همه اشكال اعتقاد به امور و مفاهيم ماوراي طبيعي و وسايط و كاركردهاي مختص به آن را طرد و تخطئه مي كنند و از اصول غير ديني و ضد ديني به عنوان مبناي اخلاق شخصي و سازماني حمايت مي كنند.”[6]

5 ) “ تطور تاريخي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون ” :

بي ترديد بسياري از صاحبنظران بر آنند كه پديدة سكولاريزم پديده اي است كه موطن آلو ، غرب و بويژه غرب مسيحي مي باشد و ريشه هايش نيز در اروپاي مسيحي سده هاي ميانه نهفته است . لذا در بحث تطور تاريخي اين پديده ـ كه البته مقصود ، تطور تاريخي “‌ اصطلاح ” سكولاريزم و سكولاريزاسيون مي باشد ـ سعي بر آنست كه اين مسأله از منظر غربي ـ مسيحي و در نظر انديشمندان آنان بررسي گردد .

در ارتباط با جريان شكل گيري سكولاريزم و سكولاريزاسيون منابع مختلف غربي نظريات خاص خود ارائه كردند. در اين مبحث بيشترين تكيه گاه ما براي تبيين شكل گيري اين پديده ،نظريات برايان ويلسون مي باشد . اما پيش از ورود به بحث ، بايد خاطر نشان نمود كه روند سكولاريزاسيون پيش از سكولاريزم بوده است ، از اينرو لازم است كه ابتدا به جريان سكولاريزاسيون و شكل گيري آن در اروپا ، اشاره شود و سپس به تعريف سكولاريزم برايان آر . ويلسون در ذيل مدخل سكولاريزاسيون، در مورد پيدايش اين واژه چنين مي گويد :

“ واژة سكولاريزاسيون در زبانهاي اروپايي ، نخستين بار در مذاكراتي كه منجر به صلح و “ستفالي ” [7]در سال 1648 ميلادي شد ، به كار برده شد ؛ در اين معاهده از واژة عرفي شدن 2 براي وصف انتقال سرزمينهايي كه قبلا تحت كنترل كليسا بودند ، استفاده شد ؛ كه اين سرزمينها به مراجع سياسي غير روحاني انتقال مي يافتند .

پيش از اين معاهده ، از واژة سكولاريس 3 استقاده مي شد و اهل كليسا از تمايز ميان امور ديني و مقدس 4 و امور عرفي براي طرح ادعاي برتر بودن امور مقدس بهره مي گرفتند. تمايز فوق تا حدي معادل با تمايز مفاهيم مسيحي امور ماوراء طبيعي از امور دنيوي 6 و غير مقدس است . همچنين كليسا از مدتها پيش ،ميان كشيشهاي ((ديني )) و كشيشهاي عرفي ، يا ميان روحانيوني كه در چارچوب مراتب ديني عمل مي كردند و آنها كه در سطح گسترده تر جامعه فعاليت داشتند ، قائل به تفاوت بود . پس از آن ، واژة عرفي شدن به مفهومي متفاوت گرچه مرتبط با همان مفهوم اوليه ـ به معاف و مرخص كردن روحانيان از قيد عهد و پيمانشان براي خدمت به كليسا اطلاق شد. اين واژه در آن دوره ، دايرة مفهومي گسترده تري نسبت به دلالت ضمني و جامعه شناختي آن ، در قرن بيستم داشت .

جامعه شناسان از اين واژه براي دلالت بر فرايندهاي گوناگون خارج شدن كنترل فضا ، زمان ،تسهيلات ومنابع ، از دست مراجع ديني و جايگزيني اهداف ومقاصد اين جهاني و روشهاي تجربي به جاي الگوهاي آييني و نمادين كنش كه متوجه غالات ماوراء طبيعي و ديگر جهاني بودند ،‌ بهره مي بردند. اين تعبير بعدها براي دلالت بر الگوي توسعه اجتماعي كه جامعه شناسان اوليه مانند آگوست كنت ( 1857-1798 ) آن را پيش از رواج تعبير سكولاريزاسيون در كاربردهاي جامعه شناختي مطرح كرده بودند اختصاص يافت . در اين فرآيند ،‌نهادهاي گوناگون اجتماعي ، كم كم از يكديگر تمايز يافته ، از چارچوبهاي ديني رها شدند . اين نهادها پيش از اين ، از حيث عمل ، تحت مقررات دين بوده و تحت سلطه و الهام آن قرار داشتند . قبل از اين تحول ، كنش اجتماعي ( شامل كار ، تصميم گيري ، روابط اجتماعي و روابط ميان اشخاص ، مراحل قضاوت ، اجتماعي شدن ، نمايش ، پر كردن شكافها و مراحل گذار در دور حيات ) بر اساس ادراكات ماوراء طبيعي ، تنظيم مي يافت .

فرايند انفكاك ساختاري كه نهادهاي اجتماعي (اقتصاد ، سياست ، اخلاق ، قضاء ،تعليم و تربيت ، باز آفريني ، حفظ بهداشت و سازمان خانواده )‌در آن به صورت اموري متمايز از هم به رسميت شناخته مي شوندو با استقلالي قابل توجه عمل مي كنند ، فرايندي است كه مفاهيم ماوراء طبيعي در آن ، تسلط بر امور انساني را از دست مي دهند و اين الگويي است كه به عنوان عرفي شدن شناخته شده است . مفاهيم ماوراء طبيعي كم كم از همه نهادهاي اجتماعي به جز آنها كه به توسعة معرفت اختصاص دارند و روابط خود را با مراتب ماوراء طبيعي حفظ مي كنند ، كنار گذاشته شدند . اين نهادها به دنبال تأثير گذاري بر ديگر قلمروهاي حيات اجتماعي بوده ، از آنها منفك مي شوند و به صورتي فزاينده ، نهادهاي ديني را احاطه مي كنند . [8]

ويلسون در ادامه از دشواري به دست دادن تعريفي جامع از سكولاريزاسيون خبر مي دهدو يكي از دلايل اين دشواري را وابسته بودن تعريف اين مفهوم به تعاريف متكثر و گوناگون دين مي داند ، وي پس از يادآوري اين نكته كه مفهوم سكولاريزاسيون فاقد يك تعريف قطعي و مورد اتفاق است ، چنين گفته است :

“ پديده هاي هم بسته اي كه اين مفهوم به آنها اشاره دارد ، طيف اجتماعي گسترده اي را در بر مي گيرند . وجه مشترك همه آنها عبارت است از توسل هرچه كمتر به توضيح و تبيين هاي ماوراء طبيعي ، توسل هر چه كمتر به منابعي كه براي تأمين اهداف ماورأ طبيعي به كار مي آيد ، و حمايت هر چه كمتر از اعمال يا فعاليت هايي كه رابطه با قواي ماورأ طبيعي يااتكا به اين نيروها را تشويق و تبليغ مي كند ”‌ . 2

وي در پايان تعريف سكولاريزاسيون چنين مي نويسد :

“ اگر بخواهيم سكولاريزاسيون را به اجمال تعريف كنيم ، مي توانيم بگوييم : فرايندي است كه طي آن وجدان ديني ، فعاليت هاي ديني و نهادهاي ديني ، اعتبار و اهميت اجتماعي خود را از دست مي دهد ، و اين بدان معناست كه دين در عملكرد نظام اجتماعي به حاشيه رانده مي شود و كركرد اساسي در عملكرد جامعه با خارج شدن از زير نفوذ و نظارت عوامل كه اختصاصاّ به امر ماوراء طبيعي عنايت دارند ، عقلاني مي شود[9].”

علاوه بر كاهش نقش كاركردي و نهادي دين كه بواسطه جريان سكولاريزاسون صورت مي پذيرد ، بايد از كاهش نقش فرهنگي دين نيز نام برد . در اين زمينه برخي از متفكران همچون پيتر برگر 2 سكولاريزاسون را به عنوان ؛ (( جرياني كه از آن طريق بخشهايي از جامعه و “ فرهنگ ” از اقتدار نهادها و سمبلهاي ديني خارج مي شوند . )) ، تعريف مي كنند . بنابراين تعريف ، سكولاريزاسيون ، در كنار جنبه نهادي و قضايي ، شامل يك جنبه فرهنگي نيز مي شود كه ويژگيهاي ذيل را از خود نشان ميدهد:رهايي يك عده بازنماييهاي جمعي از هر مرجع مذهبي ، ساخت و تشكيل معارفي كه از دين مستقل مي باشند ، ايجاد استقلال و خودرأيي در وجدان و رفتار فردي ، نسبت به آئينها و مقررات مذهبي . 3

 

1-امروزه اصطلاح Laicite در زبان و فرهنگ كشور تركيه به Laiklik تبديل شده است .

1-طبق تعريف “ دايره المعارف بريتانيكا ” ؛ لائيك (laic ) يعني تمايز دين از سياست .

2- نكاتي پيرامون سكولاريزم ، مراد فرهادپور ، ص 14 .

3-Secularization

1-حميد رضا شريعتمداري ، سكولاريزم در جهان عرب ، ص21 .

2-Brayan R . Wilson ، يكي از برجسته ترين چهره هاي تزسكولار سازي در جامعه شناسي اديان .

3- Desacralization .

4- Laicization.

5- Dechristianization.

6-برايان ار . ويلسون ، “ سكولاريزاسيون ” ، مرتضي اسعدي ، ص 128 .

7- Privatization of Religion .

8ـ همايون همتي ، “ ناكامي در تبيين معنا و مبناي سكولاريزم ” كتاب نقد ، صص 7-196 .

1-ماري بريجانيان ، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعي ، ج2 ، ص 780 .

2-مراد فرهاد پور ، “ نكاتي پيرامون سكولاريزم” ، كيان 26 ، 1374 .

3- عبدالكريم سروش ، “ معنا و مبناي سكولاريم ” ، كيان 26 ، 1374 ، ص 6 .

4-بهاء الدين خرمشاهي ، “ علم و دين ” ،

 

.

 

1-همايون همتي ، “ سكولاريزم و انديشه ديني در جهان معاصر ” ، قبسات 1375 ، ص 92 .

2-محمد تقي جعفري ، “ تحقيق و بررسي سكولاريزم ”‌ ، قبسات 1375 ، ص 54 .

3ـ در مباحث بعدي سعي مي گردد كه اين مفاهيم روشنتر شوند .

4 – Secular

5 – Not comcerned with spiritual or riligion.( oxford Dictionary ) .

6- محمد رضا باطني ، فرهنگ انگليسي ـ فارسي .

1ـبرايان . آر . ويلسون ، “ سكولاريزاسيون ” ، ترجمه مرتضي اسعدي ،‌ ص 126 .

1- “ West phali ” صلحي است كه به سي سال جنگ هاي خونين ميان فرقه هاي مسيحي در اروپا ،‌پايان بخشيد.

2- Secularization

3- Secularis

4- Sacred

5- Secular

6- Worldly

1-برايان آر . ويلسون ، “ سكولاريزاسيون ”‌ ، مرتضي اسعدي ، ص 126 .

2ـ همان ، ص 127 .

1ـ همان ، ص 129 .

2- Peter Berger.

3ـ ژان پل ويلم ، جامعه شناسي اديان ، عبدالرحيم گواهي ، ص 139 .

4ـ همان ، ص 143 .....

 

 

شامل ورد 50 ص

 

:| بازدید : 78 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
تحقیق نظريه‌هاي انسان شناسي

تحقیق نظريه‌هاي انسان شناسي

 

فهرست عناوين

عنوان صفحه

پيشگفتار .....................................................................................

زندگي شخصي و حرفه‌اي اميل دوركيم..............................................

ريشه‌هاي فكري انديشه‌هاي دوركيم....................................................

آثار دوركيم .................................................................................

درباره تقسيم كار اجتماعي (1893)..................................................

- همبستگي مكانيكي ....................................................................

- همبستگي ارگانيكي ...................................................................

- وجدان جمعي...........................................................................

- تقسيم كار................................................................................

قواعد روش جامعه شناختي (1894).................................................

- واقعيت اجتماعي.......................................................................

- قواعد مشاهده وقايع اجتماعي.......................................................

- خصوصيات عمومي روش جامعه شناسي.......................................

- شيئي كردن..............................................................................

خودكشي (1897).........................................................................

- خودكشي.................................................................................

- آنومي.....................................................................................

تربيت و جامعه‌شناسي.....................................................................

سوسياليسم (1928).......................................................................

جامعه‌شناسي؛ فيزيك رسوم و حقوق (دوركيم و دموكراسي)....................

صور بنيادين حيات ديني (1912).....................................................

- مفهوم مانا...............................................................................

- مفهوم توتم...............................................................................

- مفهوم تابو...............................................................................

سالنامه جامعه‌شناسي (1896)..........................................................

سهم دوركيم در مشروعيت دانشگاهي جامعه‌شناسي...............................

جامعه شناسي دوركيم.....................................................................

- جامعه و اخلاق ........................................................................

- آينده جامعه..............................................................................

ساختارگرايي دوركيم......................................................................

تكامل گرايي دوركيم.......................................................................

كاركردگرايي دوركيم......................................................................

تبين كاركردي...............................................................................

- تحليل كاركردي و تحليل تاريخي..................................................

- تأثير تحليل كاركردي دوركيم بر مكاتيب علوم اجتماعي ....................

تأثير دوركيم بر نظام آموزش همگاني.................................................

تأثير اميل دوركيم بر انسان‌شناسي.....................................................

- مردم شناسي فرانسه..................................................................

- انسان‌شناسي ديني......................................................................

- تأثير دوركيم از طريق ديدگاه اثباتي بر انسان‌شناسي..........................

- انسان شناسي حقوق...................................................................

- دوركيم، مالينوفسكي و رادكليف - براون........................................

- مطالعات ديني دوركيم................................................................

- تأثير رابرتسون اسميت بر رهيافت مذهبي دوركيم............................

- هدف دوركيم در كتاب صوربنياني حيات ديني.................................

- اهميت تاريخ در بررسي امر دين..................................................

- تعريف دين..............................................................................

- اعتقادهاي ديني ........................................................................

- باورهاي ديني .........................................................................

- جادو و دين .............................................................................

- جان پرستي ............................................................................

- نقد دوركيم به نظريه جان پرستي .................................................

- طبيعت پرستي .........................................................................

- انتقاد دوركيم به نظريه طبيعت پرستي............................................

توتم‌پرستي به عنوان دين بنياني.........................................................

كاركرد دين از نظر اميل دوركيم.......................................................

دين و همبستگي.............................................................................

دين و نظريه اجتماعي دوركيم..........................................................

دوركيم و دگرگوني دين ..................................................................

دين و نظريه معرفت .....................................................................

مبناي جامعه‌شناسي معرفت دوركيم....................................................

كلام آخر......................................................................................

منابع...........................................................................................

 

 

 

 

نظريه‌هاي انسان شناسي

 

ديباچي:

اميل دوركيم ـ را به همراه ماكس وبرـ يكي از دو بنيانگذار اصلي تئوري جامعه شناسي نوين ناميده‌اند. دوركيم چهارچوب وسيعي براي سيستم‌هاي اجتماعي ايجاد كرد كه در جامعه شناسي و تعدادي رشته‌هاي مرتبط با آن به عنوان يك اصل هنوز باقي مانده است، بويژه در انسان شناسي. حتي آنهايي كه اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان يك نقطه عطفي مي‌پذيرند. اين چهارچوب تحليل در جريان كار خود دوركيم رشدي اساسي را طي كرد، اما مداوم پيرامون ماهيت سيستم اجتماعي و رابطه آن سيستم با شخصيت فرد تمركز داشت.

تفكر دوركيم غالباً ريشه در تاريخ روشنفكري فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتري برگرديم، دكارت [فلسفه دكارتي] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد ديگري كه در سالهاي نزديك به او بوده‌اند و در تفكر دوركيم اهميت بسزائي داشته‌اند، سن سيمون و آگوست كنت و استاد وي فوستل دو كولانژ بودند. علاقه دوركيم به روشنفكران معاصر برجسته ديگر كشورها، ويژه آلمان و انگلستان، به طور موثقي ماهيت فرانسوي داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و اين به معني تحقير كردن اصالت تفكر فرانسوي نيست. اگر بگوييم آن تفكر يك موقعيت ميانجي بين دو جناح اصلي گرايشات متفكر را در بر مي‌گرفت. يعني تجربه گرايي انگليسي و كاركردگرايي و ايده آليسم آلمان. به عبارتي صريح‌تر، جامعه شناسي مدرن حاصل تركيب عناصري هستند كه به برجسته‌ترين وجهي در آن دو سنت شكل گرفته‌اند و به نظر مي‌رسد ماهيت ميانجيگرانه‌اش در زمينه فرانسوي‌اش بوده است كه به دوركيم يك محل بارزي براي ابراز وجود دادند و جايگاه و نفوذ دوركيم به طور مؤثري در اين تركيب كمك كرد.[1]

در نوشته‌اي كه پيش‌رو داريد سعي شده است تمام ابعاد دوركيم كه شامل زندگي شخصي و حرفه‌اي، ريشه‌هاي فكري، آثار دوركيم و مفاهيم كليدي كه در هر اثر مطرح مي‌شود، مورد بررسي قرار بگيرند. و نيز تأثيرات دوركيم بر نظام آموزش همگاني فرانسه و تأثيراتي كه وي بر رشته انسان شناسي و شاخه‌هاي اين رشته داشته است. و از آنجايي كه بيشترين تأثيرات دوركيم بر انسان شناسي از طريق كتاب معروف وي تحت عنوان «صور بنيادين حيات ديني» بوده است. سهم بيشتري به بررسي اين كتاب و مفاهيم ارائه شده توسط اين كتاب داده شده است.

 

زندگي شخصي و حرفه‌اي دوركيم:

اميل دوركيم را بايد به عنوان نخستين جامعه‌شناس دانشگاهي كشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعي فرانسه به سختي درگير شده بود، اما سراسر زندگي‌اش تحت تأثير كار دانشگاهي‌اش قرار داشت. دوركيم مرد دانشگاهي بود كه همكارانش هنوز وي را مهمان ناخوانده‌اي مي‌دانستند كه مي خواهد رشته‌اي را تدريس كند كه هنوز مشروعيت آن توجيه نشده بود.» (كوزر، 1382 : 204 و 205)

دوران زندگي دوركيم با بحراني از تاريخ فرانسه و اروپا مقارن است. وي در 15 آوريل 1858 در اپينال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاريس درگذشت. دوركيم از تبار يهودي بود و در خانواده‌اي متدين پرورش يافت، پدرش خاخام اعظم بود و زماني از دوركيم انتظار مي‌رفت كه پاي بر جاي پاي پدر بگذارد. وي بر آن شد كه از اين سنت خانوادگي بگسلد و اعلام كرد كه لااداري است؛ اما شخصيت سخت متأثر از پرورش اوليه و زندگي دقيق و منضبط اوليه باقي ماند. وي در 18 سالگي به پاريس رفت تا براي دانشسراي عالي درس بخواند.

در دانشسرا، در زمره گروهي از روشنفكران برجسته بود. ديري نگذشت كه علاقه وي متوجه حوزه فلسفه اجتماعي و سياسي شد. در اكول نورمال سوپر يور پاريس، وي از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوكولانژ متأثر شد. بوترو وي را به مطالعه دقيق آثار كنت هدايت كرد. وي همچنين با مطالعه نوشته‌‌هاي رنوويه فيلسوف اجتماعي نوكانتي به فلسفه كانت علاقمند گرديد. مضامين كانتي بعداً به دفعات در آثار دوركيم ظاهر شدند، او در صور بنياني حيات ديني كوشيد تا صورتي نظام يافته از «كانت گرايي جامعه‌شناختي» را به عنوان نظريه شناخت طرح بريزد.

وي بعد از فراغت از تحصيل، سالهاي 1882 تا 1887 به تدريس فلسفه پرداخت. و در اين ميان سال تحصيلي 86-1885 را در آلمان سپري كرد و به مطالعه تحولات معاصر در فلسفه اجتماعي و روانشناسي جمعي در آن كشور پرداخت. در آنجا به درك روشنتر چگونگي واقعيت اجتماعي و پيچيدگي ارگانيك و تحول آن نايل آمد. مقالاتي كه دوركيم در مورد تفكر اجتماعي آلمان نوشت به وي كمك كرد تا در سال 1887 مقامي در دانشگاه بوردو بدست آورد، اين مقام دانشياري علوم اجتماعي و آموزش بود. وي در همان سال ازدواج كرد. (گيدنز، 1363 : 12- 9) سالهاي بوردو براي دوركيم يك دوره فعاليت كتاب بس آفرينشگرانه بود. او در اين سالها يك رشته مقالات انتقادي مهم از جمله نقد تاب جامعه سنتي جامعه نوين فرديناند تونيس را منتشر ساخته و سخنراني‌هاي افتتاحيه درسهايش را به صورت يك رشته مقالات به چاپ رسانده بود. در سال 1893، او از رسالة دكترايش به زبان فرانسوي تحت عنوان تقسيم كار و نيز از رساله لاتيني خود كه درباره منتسكيو نوشته شده بود، دفاع كرد. (كوزر، 1382: 209) انتشار قواعد روش جامعه‌شناسي كه در سال 1894 به صورت يك سلسله مقاله بود، باعث مشاجراتي شد. به دنبال قواعد، كتاب خودكشي در سال 1894 انتشار يافت و در آن دوركيم بر عهده گرفت كه مفيد بودن برداشت خود از روش جامعه‌شناسي را با كار بستن آن به يك موضوع تجربي خاص نشان دهد. در همان سال كه خودكشي چاپ شد، دوركيم به تأسيس مجله مشهور «سالنامه جامعه‌شناسي» كمك كرد. سالنامه اهميت خاصي به آثار مربوط به جامعه‌شناسي دين مي‌داد، رشته‌اي كه دوركيم به طور فزاينده‌اي در دوره‌هاي آخر زندگي خويش به آن علاقمند شده بود. وي در سال 1902 به سوربن رفت و كرسي آموزش را اشغال كرد، هر چند كه تا سال 1906 مقام استادي كامل را بدست نياورد. در سال 1912 صور بنياني حيات ديني را منتشر ساخت.

پيش از اين سالها، وي تدريس تاريخ سوسياليسم را در سال 86-1885 در پاسخ به برخي از شاگردانش كه از ماركسيسم متأثر شده بودند، برعهده گرفت. وي هيچ علاقه‌اي به ماركسيسم انقلابي نداشت و معتقد بود انقلابها تغييرات بسيار اندكي بوجود مي‌آورند: دگرگوني عميق همواره نتيجه تكامل اجتماعي دراز مدت است از سوي ديگر وي به گرمي به سوسياليسم اصلاح گرا متمايل بود و آنرا با آرمانهاي بازسازي ترقي خواهانه اجتماعي خودسازگار مي‌پنداشت.

او مقاله‌اي به نام فردگرايي روشنفكران نوشت كه به طور مشخص انتزاعي و مجرد بود. در آن دوركيم به عنوان يكي از همان روشنفكران سعي كرد تا تفسيري از فردگرايي بدست دهد كه از عقايد جامعه‌شناختي اش استنتاج شده بود و به رد اين ادعا پرداخت كه نظريات وي متضمن هرج و مرج است. (گيدنز، 1363 : 16-12)

«شواهدي وجود دارند كه جنگ براي دوركيم يك ضربه بزرگ داشت. نه تنها در واقع هزينه جنگ براي فرانسه خيلي بالا بود، بلكه بيش از نيمي هم آموزگاران دوركيم كه دراكول نورمال وارد شده بودند، قبل از اتمام جنگ در سال 1913 كشته شدند. همچنين دوركيم تنها پسرش را در سال 1916 از دست داد. اين آسيب‌ها ممكن است در باعث شدن مرگش در اثر يك سكته قلبي در 15 نوامبر 1917 در سن 59 سالگي خيلي كمك كرده باشند. (Sills. 1968:p.311)

بخش عمده آثار دوركيم كه بيشتر شامل جزواتي بود كه وي براي درسهاي متعدد نوشته بود، بعدها [پس از مرگ وي] به چاپ رسيد. مهمترين اين آثار عبارتند از: دو مطالعه دربارة‌ آموزش (آموزش اخلاقي و تحول تعليم و تربيت در فرانسه)، درسهاي بوردو و درباره سوسياليسم (كه در سال 1928 منتشر شده و مخصوصاً از سن سيمون بحث مي‌كند)، بحثي در سياست مدني و دولت (اخلاق حرفه‌اي و اخلاق مدني)، تحليل فلسفه عمل گرايي كه از يادداشت‌هاي دانشجويان گردآوري شده است (عمل‌گرايي و جامعه‌شناسي)، درسهاي جامعه‌شناسي؛ فيزيك سوم و حقوق كه در سال 1950 منتشر شدند. (گيدنز، 1263 : 17-15 ، آرون 1381: 421 و 422)

ريشه‌هاي فكري انديشه‌هاي دوركيم:

اگر چه دوركيم تا اندازه‌ زيادي تحت تأثير انديشه اجتماعي آلماني و بريتانيايي بود، اما بنا به اظهارات نظر درست تالكوت پارسونز افكار او بيشتر ريشه در تاريخ فكري فرانسه داشتند. سنت روشن انديشي تاريخ فكري فرانسه، بويژه آثار رسوومنتسكيو بر افكار دوركيم تأثير عميقي گذاشته بودند. مفهوم اراده عمومي از همه بيشتر انديشه دوركيم را تحت تأثير قرار داده بود. دوركيم از جهت قائل شدن تمايز ميان پديده اجتماعي و روانشناختي، خود را مديون رسو مي‌دانست.

(كوزر، 1382: 213 و 212) دوركيم براي اين تفكر رسو كه جامعه در برگيرنده يك واقعيت اخلاقي است و اين واقعيت اخلاقي را مي توان از اخلاق فردي تفكيك نمود، ارزش قائل بود. (ترنر، 1371: 361) از ديد رسو همانند دوركيم جامعه يك موجود معنوي است كه داراي ماهيت خاصي جدا از افراد متشكله آن است؛ ماهيتي كه جدا از اجزاي خودش است. (Durkheim, 1960: 85) دوركيم افكار زيادي از رسو قرض نمود. بسياري از مفاهيم محوري اش در خصوص آسيب‌هاي اجتماعي ، ناهنجاري و خودگرايي و تقسيم كار اجباري، تا حد زيادي مديون رسو است. ديدگاه او نسبت به جامعه كه توسط يك حكومت قوي و مجموعه‌اي از ارزشها و عقايد مشترك مي تواند به انجام برسد، بازتابي از نظر رسو در اين باره است كه چگونه مي‌توان اين آسيب‌ها را حذف نمود، خواست او استفاده از مدارس در جهت ارائه آموزشهاي اخلاقي براي جوانان و بر انگيخته شدن مجدد روح تعهد نسبت به جامعه مادي همسان، روحي كه مردم يكبار نسبت به جامعه مقدس و الهي داشته‌اند، نيز مهم از افكار رسو بود. اما دوركيم هيچگاه نمي‌تواند اعتقاد رسو را نسبت به حكومت بپذيرد. از ديد دوركيم حكومت بايستي بسيار قدرتمند باشد. دوركيم نظر رسو از يك جامعه منسجم را كه در آن اختيار و آزادي افراد كسب شود، دروني نمود. (ترنر، 1371: 362 و 363)

دوركيم فكر همبستگي همه پديده‌هاي اجتماعي را از منتسيكو آموخته بود. وي نوشته بود: «منتسكيو به روشني ديده بود كه همه اين عناصر سازنده يك كل هستند كه اگر هر يك از اين ها بدون توجه به عناصر ديگر و جدا از آنها در نظر گرفته شود، غير قابل فهم مي شود. او قانون را از اخلاق، دين، بازرگاني و غيره جدا نمي‌سازد و از همه مهمتر قانون را جدا از صورت جامعه نمي‌انگارد، يعني جدا از همان صورتي كه بر همه پديده‌هاي اجتماعي ديگر اثر مي‌گذارد. (Durkheim, 1960:56) . دوركيم، منتسكيو را به عنوان مطرح كننده اين قضيه كه جامعه يك شيئ يا واقعيت است، درست همانگونه كه يك ماده فيزيكي يا شي واقعيت است، مي‌شناسد. دوركيم اين اعتقاد را داشت كه منتسكيو اولين فردي بود كه تشخيص داد اخلاقيات، راه و رسوم زندگي سنت‌ها و روح يك ملت موضوعات تحقيق علمي هستند. از اين ديدگاه اوليه بود كه تشخيص داده شد دانشي تحت عنوان جامعه‌شناسي مي تواند مطالعه گر جامعه باشد. (ترنر، 1371: 252 و 253). دوركيم اعتبار صريحي براي منتسكيو به خاطر اين تشخيص قائل بود كه يك «معرفت در صورتي مي‌تواند يك علم تلقي شود كه داراي حوزه يعني براي اكتشاف باشد. علم در ارتباط با اشياء‌ و واقعيات است. . . قبل از اينكه علم اجتماعي بتواند بوجود بيايد، بايد به عنوانم يك موضوع به رسميت شناخته شود. (Durkheim, 1960: 3) . منتسكيو از طريق كتاب روح القوانين بيشترين تأثيرات مستقيم بر دوركيم را داشت: «در كتاب روح القوانين بود كه دوركيم ايده‌هاي روش‌شناسي و موضوعي خاص خود را اتخاذ نمود. (ترنر، 1271 : 353) دوركيم ادامه دهنده همان راه فكري است كه آگوست كنت و سن سيمون بازگشوده بودند. «كنت بايستي اين اصرار منتسكيويي دوركيم را كه واقعيت و داده‌ها بايد جهت دهنده علم باشد و نه تفكر فلسفي را تقويت كرده باشد. كنت نظر دوركيم را مبني بر اينكه جستجوي قوانين جامعه‌شناسانه بايد توسط واقعيات تجربي هدايت شده و متعاقباً جمع‌آوري واقعيات بايد به وسيلة اصول نظري هدايت شود را تقويت نمود. دوركيم تحت تأثير مهمترين قسمت طرح كنت واقع شده بود. كنت جامعه‌شناسي را به دو نوع ايستا و پويا تقسيم نمود، با توجه به ايستايي جامعه دوركيم بحث كنت را در مورد همبستگي اجتماعي و اثر تقسيم كار بر آنرا به كار مي‌برد (ترنر، 1371: 346 و 365) او با رهيافت روش شناختي كنت موافق بود، همان رهيافتي كه در صدد يافتن قوانين مثبت رفتار اجتماعي بود؛ قوانيني كه گرچه از قوانين طبيعي متفاوت‌تر و پيچيده‌تر اند اما در بنياد، با آنها تفاوتي ندارد. وجدان جمعي دوركيم، نسخه ديگر وفاق اجتماعي كنت است و علاقه دوركيم به ارتباط متقابل پديده‌هاي اجتماعي علاوه بر منتسكيو، از كنت نيز سرچشمه مي‌گيرد.

او از فوستل دوكولانژ روش تحقيق تاريخي را آموخته بود كه بويژه در بخش‌هاي تاريخي تقسيم‌كار، اين تأثيرپذيري آشكار است. دوركيم در بررسي پديده‌هاي مذهبي تحت تأثير او بوده است. دوركيم از اميل بوترو فيلسوف تمايز ميان سطوح تفاوت واقعيت و نيز مفهوم نو پديداري را به عنوان جنبه حياتي فلسفه علم فراگرفته بود. شارل رنوويه، فيلسوف نوكانتي، آشكارا بر انديشه او اثر گذاشته بود. او شكاف ميان جهان كنت و جهان دوركيم را پر ساخته بود. مفاهيمي از وي وجود دارند كه در كار دوركيم انعكاس مي‌يابد. (كوزر، 1382: 215- 213) «اعتقاد به اينكه ملاحظات اخلاقي در انديشه فلسفي جاي مهمي را اشغال مي‌كنند، به يك نوع علم اخلاق نياز احساس مي‌شود؛ فلسفه بايد به عنوان راهنماي عمل اجتماعي به جامعه خدمت كند و بويژه در تجدد بناي وحدت اخلاقي جمهوري سوم نقش بازي نمايد و يكي از بنيادهاي مفهوم اخلاقي جامعه نوين، شأن فردي بشر است.» (Alpert, 1939. 26, 27) گابريل تارد از مخالفان عمده دوركيم در تحول فكري وي نقش مهمي را بازي كرده است. «تبادل نظرهاي جدلي ميان اين دومي بايست به دوركيم در تعميق و تهذيب نظرهايش كمك كرده باشد. (Terny Clark).

از ميان انديشمندان غير فرانسوي كه بر دوركيم اثر گذاشته‌اند. هربرت اسپنسر از همه مهم‌تر است. اگر چه دوركيم با بيشتر نظرهاي بنيادي اسپنسر موافق نبود، اما بويژه در زمان نوشتن تقسيم كار، تحت تأثير اسپنسر قرار داشت. بيشتر نظرهاي تكاملي دوركيم از اسپنسر سرچشمه مي‌گيرند. مفهوم تكاملي دوركيم داير بر حركت از نظام‌هاي همبستگي مكانيكي به همبستگي ارگانيك، همانند نظر اسپنسر مبني بر تكامل از همگرائي نامنسجم به چند گونگي منسجم است. (كوزر، 28: 1382)

نقطه شروع آخرين اثر بزرگ دوركيم اين نظر ويليام رابرتسون اسميت انسان شناس، نويسنده كتاب «گفتارهايي درباره دين اقوام سامي» بود، كه چون دين‌هاي ابتدايي مبتني بر شعاير مذهبي‌اند، تحليل ديني بيشتر بايد متوجه روابط گروندگان و عملكرد نهادهاي ديني باشد تا نظام هاي صرفاً اقتصادي (همان: 219). دوركيم بيشتر مجذوب فلسفه دقيق وظيفه اخلاقي كانت شده بود تا معرفت شناسي و فلسفه عمومي او. جامعه‌شناسي اخلاقي دوركيم كه بر خويشاوندي اعمال اخلاقي مبتني بود، چيزي جز مكمل مفهوم وظيفه اخلاقي كانت نيست. (همان)

مفهوم روح گروهي وونت مي‌بايست در صورتبندي مفهوم وجدان جمعي دوركيم نقشي ايفا كرده باشد. دوركيم تحت تأثير درست و دقت علمي قرار گرفته بود كه خود در آزمايشگاه روانشناختي معروف لاينپرينگ ديده بود. روش و سبك كار علمي اين آزمايشگاه براي دوركيم الگو شده بود. (همان 220)

آثار دوركيم:

آنچه به نوشته‌هاي دوركيم قدرت فكري مي‌بخشد حمله مداوم اوست به چند مسئله محدود؛ مسائلي كه ذهن او در سراسر دوره حيات فكري اش به آنها مشغول بود. يكي از كارهايي كه دوركيم به عهده گرفت، تكميل تلاشي بود كه مي‌پنداشت قبل از او در آثار كندورسه، منتسكيو و اگوست كنت آغاز شده است، يعني بنيانگذاري جامعه شناسي بر پايه تجربي. دومين مساله‌اي كه دوركيم به آن پرداخت معني پيدايش فردگرايي در

[1]- Sills. David. L(1968) “International Encyclopedia of Sacral Sciences. Pp: 311-319بررسي اطلاع بيشتر، ر.كسابه.....

 

 


شامل ورد 74ص

 

:| بازدید : 72 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
تحقیق بررسي نقش زنان در توسعه

تحقیق بررسي نقش زنان در توسعه

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چكيده .......................................................................................

مقدمه .......................................................................................

فصل اول: طرح تحقيق ................................................................

1-1- بيان مساله .........................................................................

1-2- اهميت و ضرورت تحقيق .....................................................

1-3- فرضيه .............................................................................

1-4- اهداف تحقيق .....................................................................

1-5- پيشينه تاريخي ....................................................................

1-6- روش‌شناسي تحقيق .............................................................

1-7- محدوديتهاي پژوهش ............................................................

1-8- تعريف اصطلاحات و واژه‌ها ................................................

فصل دوم: كليات و مباني نظري پژوهش .........................................

2-1- توسعه و اهداف آن «ديدگاههاي نظري» ..................................

2-2- توسعه با تاكيد بر نقش زنان ..................................................

2-3- ديدگاههاي موجود در تئوري زن و توسعه ................................

2-4- نقش مشاركت زنان در اقتصاد روستايي ..................................

2-4-1- اهميت اشتغال زنان در مناطق روستايي ...............................

2-4-2- جايگاه زنان در توسعه روستايي و كشاورزي ........................

2-4-3- نقش زنان روستايي در دامداري .........................................

2-4-4- صنايع دستي ..................................................................

2-4-4-1- تاريخچه صنايع روستايي در ايران ..................................

2-4-4-2- اهداف ايجاد صنايع روستايي ..........................................

2-4-4-3- نقش زنان روستايي در توليد صنايع دستي .........................

2-4-4-4- اثرات صنايع روستايي بر اشتغال زنان روستايي ايران ........

2-5- اهرم آموزش و كيفيت بهره‌گيري زنان .....................................

2-6- توسعه پايدار و نقش محوري زيست محيطي زنان روستايي ..........

2-7- مسائل و مشكلات زنان روستايي ............................................

فصل سوم: كليات و ويژگيهاي طبيعي تالش ......................................

3-1- موقعيت، حدود و وسعت ......................................................

3-2- توپوگرافي .........................................................................

3-3- اقليم .................................................................................

3-3-1- شرايط اقليمي منطقه .........................................................

3-3-2- درجه حرارت ................................................................

3-3-3- بارندگي ........................................................................

3-3-4- رطوبت نسبي .................................................................

3-3-5- تبخير ...........................................................................

فصل چهارم: نگرشي بر جغرافياي انساني تالش ................................

4-1- توزيع و تراكم جمعيت ..........................................................

4-2- ساخت جنسي و سني ............................................................

4-3- نيروي انساني و اشتغال ........................................................

4-3-1- جمعيت شاغل بر حسب گروههاي عمده فعاليت ......................

4-4- جمعيت و تغييرات آن ...........................................................

4-5- عناصر جمعيتي ..................................................................

4-5-1- ميزان مواليد در شهرستان تالش ..........................................

4-5-2- باروري ........................................................................

4-5-3- مرگ و مير ...................................................................

4-5-4- رشد جمعيت در شهرستان تالش ..........................................

4-5-5- مهاجرت در شهرستان تالش ..............................................

4-6- وضع سواد و كيفيت آموزش ..................................................

4-6-1- بررسي وضع سواد در شهرستان تالش .................................

4-6-2- آموزش .........................................................................

4-6-3- نهضت سوادآموزي .........................................................

4-7- بهداشت و درمان ................................................................

4-8- شاخصهاي بهداشتي .............................................................

فصل پنجم: چگونگي تاثيرگذاري زنان روستايي تالش بر توسعه منطقه:..

5-1- عوامل موثر بر نقش و سهم زنان در فعاليتهاي روستايي منطقه .....

5-1-1- بستر اكولوژيكي و عمومي منطقه مورد مطالعه ......................

5-1-2- بستر جمعيتي روستاهاي منطقه مطالعاتي ..............................

5-1-3- متغيرهاي اكولوژيكي-اقتصادي در روستاهاي شهرستان تالش ...

5-1-4- سهم زنان در فعاليتهاي اقتصادي روستاهاي تالش ...................

5-1-5- نقش و حيطه كار زنان در فعاليتهاي غير زراعي ...................

5-1-5-1- دامداري و پرورش طيور ..............................................

5-1-5-2- زنبورداري ................................................................

5-1-5-3- نوغانداري .................................................................

5-1-5-4-صنايع روستايي ...........................................................

5-2- ويژگيهاي اجتماعي- اقتصادي فعاليتهاي زنان روستايي منطقه ......

5-2-1- تفاوتهاي جنسي در نحوه بهره‌گيري از سواد و تاثير آن بر اقتصاد روستايي منطقه

5-2-2- كم و كيف درگيري زنان در انواع فعاليتها .............................

5-2-3- منزلت اجتماعي واشتغال زنان ...........................................

5-2-4- جايگاه اشتغال زنان و درآمد خانوار در منطقه .......................

5-2-5- نقش و جايگاه تصميم‌گيري و مديريتي زنان در امور توليدي و 
خانوادگي.......................................................................................

5-3- نقش زنان روستايي تالش در حمايت و حفاظت از منابع طبيعي و محيط
زيست ..........................................................................................

فصل ششم: نتيجه‌گيري و پيشنهادات ................................................

6-1- نتيجه‌گيري ........................................................................

6-2- پيشنهادات .........................................................................

6-3- پيوستها .............................................................................

فهرست منابع و ماخذ فارسي .........................................................

فهرست منابع و ماخذ لاتين ............................................................

چكيده انگليسي ............................................................................

 

 

 

چكيده :

بنابر باور بسياري از صاحب‌نظران، انسان محور توسعه پايدار است و جامعه‌اي مي‌تواند توسعه يابد كه همه افراد آن ظرفيت توسعه پذيري را داشته باشند و راه‌ها و روش‌هاي مناسب براي حصول توسعه پايدار را بيابند. بنابراين تا زماني كه به زنان كشورمان به عنوان نيمي از نيروي انساني در روند توسعه توجه كافي معمول نگردد تحقق اين آرمان، آرزويي محال به نظر مي‌‹سد. بررسي نقش زنان در توسعه نشان مي‌دهد كه زنان روستايي در گذشته و حال با انجام فعاليتهاي مختلفي چون كشاورزي، دامداري، صنايع دستي و ساير صنايع روستايي و انجام وظايف خانه و بچه‌داري، نقش عمده‌اي در اقتصاد خانوار به عهده داشته‌اند.

در اين تحقيق شواهدي به علاقه و توجه زنان روستايي منطقه تالش به انواع فعاليتهاي موجود روستايي و گسترش آنها و حفظ محيط زيست منطقه خودشان اشاره شده است. بر اين نكته نيز تاكيد شده كه تنها زماني مي‌توان از زنان روستايي توقع توجه به منابع محيط زيست و بالا بردن سطح زندگي را داشت كه براي تامين نيازهاي اوليه و ابتدايي آنان چاره‌اي انديشيده شود، خصوصاً آگاهي دادن درست از طريق بالا بردن سطح سواد.

 

مقدمه:

جغرافياي انساني در دهه‌هاي اخير دستخوش تحولات مهمي گرديده كه اين تغييرات نه تنها در روش بلكه در محتوا ظهور يافته است. در اين راستا مطالب جديدي مطرح شده و عناوين تازه‌اي اتخاذ گرديده است. يكي از موضوعات بالقوه قدرتمندي كه در تحقيقات ميداني جغرافيا در حال ؟؟ نما مي‌باشد بر مسايل مربوط به زنان و تقسيم كار جنسيتي تاكيد مي‌ورزد ضرورت طرح اينگونه سوالات از يك سو ناشي از آگاهي فزاينده جغرافيدانان در جهت بكارگيري قواعد و قوانين اجتماعي در تجزيه و تحليلهاي جغرافيايي بوده و از سوي ديگر به اين دليل بوده است كه جهت انجام اصلاحات لازم براي رسيدن به چهارچوب عملي و نتيجه‌گيري صحيح از مسايل خاص اجتماعي- فضايي الزاماً بكارگيري ابزارها و تكنيكهاي خاص اين علم ضرورت مي‌يابد.

بدين منظور در سال 1984 اولين كتابي كه با ديدگاه جغرافيا و جنسيت تدوين شده بود به چاپ رسيد اين كتاب در حال حاضر خارج از چاپ مي‌باشد.[1]

ظهور علاقه‌ها و توجه بيشتر به شناخت موقعيت زنان در جغرافياي بريتانيا عمدتاً در اواخر 1970 آغاز گرديد. در ايالات متحده و بريتانيا ابتدا در جهت برخورداري زنان و دسترسي برابر آنان به منابع از جمله اشتغال تاكيد بيشتري صورت مي‌گرفته و در پي آن زنان در تحقيقات جغرافيايي توجه بيشتر را كسب نمودند.[2]

به دنبال آن به سرعت يك جغرافياي ؟؟ واضحتري توسعه يافت كه نه تنها بر موارد مطالعه جغرافيا بلكه به روش به كار رفته براي سازماندهي اين دانش به منظور جلب نظرات بيشتر به امور زنان با ديد انتقادي مي‌نگريست. اين انتقادات بيشترين بحثها را در طي 15 سال در توسعه جغرافيا برانگيخته است.[3]

جغرافيدانان ؟؟ مدت زيادي اين مساله را كه در نظم حاكم توسط مردان نتايج جدي را در بر داشته و اينكه چه چيزي به عنوان دانش جغرافياي واقعي به حساب مي‌آيد و هم چه كسي مي‌تواند چنين دانشي را گسترش دهد، مورد بحث قرار داده‌اند. آنها اصرار داشتند كه جغرافيا يك سري فرضيات نامعين درباره اينكه مردان و زنان چه كاري انجام مي‌دهند و اينكه آن نظمي كه بر فضاها، مكانها و چشم‌اندازها متمركز شده يك نظم مردانه است را مطرح مي‌كند.

با توجه به مسايل مربوط به زنان مانك و هانس[4]در مقاله‌اي روشنگر نه تنها بر اتخاذ ديدگاهي جغرافيايي بر چنين نظراتي تاكيد داشته بلكه بر ضرورت موقت كردن انتقالي را كه بر اساس نظر مولفين توسط انحرافات بوجود آمده در جريان فمنيستي غير قابل دسترس شده است اقرار ورزيده‌اند.

اين اشتباه خواهد بود كه گمان شود جغرافيدانان بطور كلي با مسايل زنان درگير نيستند، هر چند كه در واقع غالب كارهايشان در مورد زنان آشكارا به سمت مردان گرايش مي‌يابد، براي مثال در مطالعه مسايل مهاجرت اگر نويسندگان و مولفين مهاجرت زنان را ناديده مي‌گيرند و تنها به اين فرض ساده كه توده عظيمي از مهاجرت در پي ازدواج صورت مي‌پذيرد اكتفا مي‌نمايند.

تحقيق حاضر تنها اقدام سطحي را براي پر كردن خلاء در تحقيقات جغرافيايي انجام داده و در جستجوي راههاي براي تاكيد بر مشاركت زنان در نواحي روستايي جهت دستيابي به توسعه همه جانبه مي‌باشند شد سابقه اين گونه تحقيقات در ايران نسبتاً جديد است. سالهاي اخير شاهدي بوده است بر انفجاري در مطالعاتي كه زنان و نقش آنان را در اقتصاد بررسي مي‌نمايند. در غالب اين مطالعات ضرورت تغيير نقش و جايگاه زنان در زمينه‌هاي وسيعتر اجتماعي مورد تاكيد قرار گرفته است. اگر چه زنان شهري از سوي دانشمندان جامعه شناسي مورد توجه بيشتري قرار داشته‌اند، ليكن در اكثر موارد زنان روستايي علي‌رغم مشاركت فوق‌العادشان در زندگي اقتصادي عمدتاً مورد فراموشي قرار گرفته‌اند. زنان روستايي كه به پايين‌ترين قشر جامعه تعلق دارند شايد نامرئي‌ترين مشاركت كنندگان در فرايند اقتصادي باشند در حاليكه زنان شهري به لحاظ اينكه بيشترين ظهور را در زندگي اقتصادي خود دارند، نرخ مشاركت‌شان نيز در فعاليتهاي اقتصادي بيشتر و بهتر برآورد شده است.

برخلاف نرخ مشاركت مردان به نظر مي‌رسد مشاركت زنان نسبت به يك دسته از عوامل اكولوژيكي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حساس باشد. حتي اصول بنيادي تقسيم كار جنسيتي نيروي كار نيز از ناحيه‌اي به ناحيه ديگر تغيير‌پذير است بدين ترتيب ملاحظات فوق‌انگيزه اصلي براي مطالعه اين مساله را فراهم ساخته است.

 

 

 

 

فصل اول:

طرح تحقيق

 

1-1- بيان مساله:

از آنجائيكه سازماندهي توليد در بسياري از روستاهاي كشورمان بر سازمان خانوادگي استوار است، مي‌توان بر اهميت نقش افراد خانواده پي برد. با توفيق در تقسيم كار جنسيتي در واحد خانوار روستايي، مي‌توان به وظائف بيشمار آشكار و نهان زنان در مقابل وظايف مردان (بويژه نقش سرپرست خانوار) اشاره كرد. بطور كلي در كنار كاركرد خانوادگي (نگهداري و پرورش كودكان و انجام خدمات مربوط به خانه) و ايفاي نقش همسري زنان روستايي چه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم در امور گوناگون مربوط به توليد نيز نقش دارند. هر چند كه كمتر به عنوان شاغل محسوب مي‌گردند و عمدتاً اينگونه وظائف با امور خانه‌داري ادغام گرديده و جزو وظائف روزمره آنان به شمار مي‌رود. بنابراين نقش توليدي زنان روستايي به صورتي پنهان به انجام رسيده و كمتر تجلي اقتصادي و حتي اجتماعي يافته است. اگر چه تاثير اينگونه فعاليتها در درآمد كل خانوار غير قابل انكار مي‌باشد ليكن، سنجش ميزان اين تاثير و اثرات حذف آن از درآمد خانوار مشكل است چرا كه درآمد زنان عمدتاً به صورت جانبي بوده و صرف موارد روزمره و هزينه‌هاي جاري كودكان و … مي‌گردد و يا اصولاً ماهيت برخي زا فعاليتهاي زنان به گونه‌اي است كه بيش از آنكه درآمد زا باشد، سبب صرفه‌جويي در هزينه‌هاي جاري خانوار مي‌گردد.

از آنجائيكه بنيان اقتصادي قريب به اتفاق روستاهاي كشور كشاورزي و فعاليتهاي وابسته بدان مي‌باشد، بهره‌گيري از نيروي كار زنان عمدتاً در امور حاشيه‌اي، پرزحمت و بعضاً طاقت‌فرساست، از آن جمله، نشا كردن، وجين، شيردوشي، توليد لبنيات، قالي‌بافي و توليد صنايع دستي، تهيه هيزم و تهيه و جمع‌آوري سوخت و مانند آن بدينسان اگر چه نقش زنان اهميت بارز اقتصادي دارد اما از لحاظ اجتماعي مورد ارزشگذاري مناسب قرار ندارد. در واقع بي سبب نيست كه با ارتقاء سطح آگاهي و افزايش درآمد خانوار و نهايتاً بهره‌گيري از دانش فني (تكنولوژي) نقش اقتصادي در فعاليتها كاهش مي‌پذيرد.

با نظر به روندهاي جاري در مي‌يابيم كه نقش اشتغال در توسعه روستايي بسيار كم‌رنگ و حاشيه‌اي است و با توجه به شرايط موجود كار زنان بايد ديد چگونه مي‌توان نقش هدايت شده‌اي براي زنان در فرايند توسعه تعيين نمود؟ و به طور كلي با پيشبرد توسعه همه جانبه در روستاها چگونه مي‌توان زنان را كه عمدتاً از اين فرايند متضرر شده و يا تبديل به نيروهاي غيرفعال و صرفاً يك زن خانه‌دار مي‌گردند به جريان توسعه سوق داد.

بدين ترتيب اگر بپذيريم كه يكي از اهداف اساسي توسعه مكاني- فضاي با ابعاد اجتماعي- اقتصادي ارتقاء منزلت و شان انساني است بايد بپذيريم كه در نظر گرفتن نقش و جايگاه زنان روستايي در برنامه‌هاي توسعه فرهنگي و اجتماعي- اقتصادي روستا نه تنها امري ضروري است بلكه در روند توسعه امري حياتي به نظر مي‌آيد.

 

1-2- اهميت و ضرورت تحقيق:

در مورد كار سخت و طاقت فرساي زنان روستايي بسيار نوشته‌اند، محققين متعددي نشان داده‌اند كه زنان روستايي در بسياري از نقاط جهان از فقر و سختي معيشت در عذابند، گزارشهاي فراواني در مورد نقش موثر زنان روستايي در تامين نيروي كار كشاورزي، توليد مواد غذايي، فرآوري محصولات زراعي و دامي و … تدوين شده است.

اما شايد آنقدر كه پژوهشگران از شرايط كار و زنان روستايي متاسف مي‌شوند زنان روستايي از آنچه كه هستند كمتر رنج مي‌برند و نسبت به آنچه مي‌توانند باشند و بايد باشند تصوير روشني در ذهن ندارند.

ملاك پژوهش‌گران و انديشمندان مسائل زنان روستايي شاخصهايي از زندگي است كه در مخيله زنان روستايي هم شايد نگنجد، معيار اينكه زن روستايي هم انسان است، حق حيات و تصميم‌گيري دارد، اجازه انتخاب بايد داشته باشد استقلال اقتصادي مي‌تواند موجب توانمندي او در تربيت فرزندان بشود، مشاركت مي‌تواند لذت مفيد بودن براي جامعه را به او بچشاند.

اينها معيارهايي است كه شايد زن روستايي چندان به آن نيانديشيده ولي حداقل پنجاه سال است كه دنيا به آن فكر مي‌كند. گرچه برخي از كشورها در منظومه آنچه كه دنيا به آن انديشيده، قرار نگرفته‌اند و يا خيلي دير به اين مدار پيوسته‌اند ولي بهر حال براي هر كشوري كه خواستار تعالي انسان‌ها از جمله زنان روستايي است شناخت آنچه كه ديگران گفته‌اند و عمل كرده‌اند ضروري است.

براي به دست آوردن يك معناي مفيد و عامي از توسعه امور زنان، بايد دو مفهوم برابري جنسيتي و مشاركت در فرايند توسعه كنار يكديگر واقع شوند.

با توجه به واقعيتهاي ملموس جهاني، متاسفانه زنان از موقعيتي نامطلوب در سطح بين‌المللي برخوردارند كه بر اساس بررسي انجام شده در كتاب زنان جهان (1970-1990) كه توسط سازمان ملل متحد منتشر شده است اين واقعيت آشكار شده كه چه در كشورهاي در حال توسعه و چه در كشورهاي توسعه يافته- اعم از فقير و غني- تمامي اطلاعات موجود نشانگر تبعيض عليه زنان است و آنها از كليه امكانات لازم جهت بالا بردن اوضاع كمي و كيفي خود محروم مانده‌اند و در برنامه‌ريزي نيز حداكثر از اولويتهاي ثانوي برخوردار مي‌شوند.

پستهاي كليدي در سطح جهان بندرت به زنان تعلق دارد و آنها كمتر در مسائل مربوط به جامعه حضور فعال دارند و قوانين نيز تا به امروز معمولاً به طور مغرضانه‌اي عليه زنان اجرا شده و ادامه يافته است.

با اينكه در اكثر جوامع، زنان بيش از مردان كار مي‌كنند ليكن در محاسبات اقتصادي يا نقش آنان كم‌رنگ تلقي شده يا اصلاً به حساب نمي‌آيد و از اهميت توليدي و اقتصادي كمتري برخوردارند. لذا بار كمتري از رشد و توسعه جوامع را به خود اختصاص مي‌دهند. اگر حقوق حقه زنان براي كار در خانه، كشاورزي، نگهداري، حمايت و پرورش اعضاي خانواده يا مديريت خانه ملحوظ شود و آمار و ارقام- در جهان- آن را منعكس نمايد، سطح بازدهي جهاني 25 تا 30 درصد افزايش خواهد يافت.

لازم به ذكر است كه 120 ميليون نفر كودكاني كه هرگز به مدارس راه نيافته‌اند 81 ميليون نفر (دوسوم) از آنان را دختران تشكيل مي‌دهند اين عدم سرمايه‌گذاري و نابرابري درمناطق روستايي به مراتب مشهود است چنان كه بر مبناي گزارش توسعه انساني 1994 با مقايسه در ميان كشورهايي كه آمار آنها در دسترس بود شاخص توسعه براي زنان 60% اين رقم براي مردان بوده است.

با وجود رشد مثبت نسبي جوامع بشري براي 500 ميليون زن روستايي در كشورهاي در حال توسعه، تغيير چشمگيري در سطح و نوع زندگي روزانه آنان در چند دهه گذشته به وقوع پيوسته است.

نداشتن امكانات آموزشي براي دختران كه مديران خانه در آينده خواهند بود به تنهايي مي‌تواند سبب اثرهاي زيانباري در اقتصاد خانوار باشد و درآمد خانه را كه روزانه از قدرت خريد كمتري نيز برخوردار است به معضلات كلان اقتصصادي تبديل نموده و به آن شتاب بيشتري دهد تا حدي كه كل نظام را تحت تاثير خود قرار دهد. زنان روستايي همواره به عنوان ركن اساسي واحدهاي توليدي مطرح بوده‌اند و ساختار اقتصاد خانواده بدون حضور آنها نمي‌تواند پايه‌اي داشته باشد. مشاركت زنان روستايي در فعاليتهاي اقتصادي واقعيتي انكار ناپذير است و تاخير تحولات فرهنگي و اجتماعي نسبت به تغييرات اقتصادي موجب شده است كه نقش تعيين كننده آنان در جامعه و در فرايند توسعه روستايي كشور مانند اغلب كشورهاي در حال توسعه چندان آشكار نباشد. پوشيده ماندن نقش بسيار اساسي زنان روستايي در توليدات بخش كشاورزي، موجب برخوردار نشدن آنان از نتايج به دست آمده در برنامه‌هاي توسعه و اصولاً مشاركت نداشتن زنان در فرايند توسعه شده است.

به نظر مي‌آيد در اغلب فرهنگها، به خصوص مناطق روستايي ايران، زنان در امور رهبري و تصميم‌گيري، كه از عوامل توسعه محسوب مي‌شوند نقش كمتري دارند آنها در فرايند تصميم‌گيري در سطوح خانه مشاركت چنداني نداشته و در نتيجه حضور فعال آنها در فعاليتهاي اجتماعي، مجامع، محلي، امور سياسي و سازمانهاي مردمي نيز مورد ترديد بوده است. با توجه به اين كه زنان روستايي بخشي از نيروي مولد جامعه روستايي را تشكيل مي‌دهند، مي‌توانند با فعاليت خود به روند توسعه سرعت ببخشند. از اين رو، توجه به نقش مشاركت زنان در شرايط حاضر امري الزامي به شمار مي‌آيد. به علاوه اين قشر عظيم در توليد روستا و كارهاي خانه نقش اساسي به عهده دارند كه تا كنون از نظر آماري عمدتاً در رده جمعيت غير فعال و خانه‌دار طبقه‌بندي شده‌اند.

از طرفي زنان در فرايند توسعه نيز نقش موثري خواهند داشت و ناديده گرفتن اين امر، عملاً موجب مي‌گردد تا قشر عظيمي كنار گذاشته شده و توسعه روستايي، مناسبي صورت نگيرد. دستيابي به اهداف توسعه مستلزم شناخت وضعيت موجود روستا و گروههاي موجود در آن خصوصاً زنان روستايي است تا چگونگي فعالسازي آنها امكان‌پذير گردد. لذا بررسي مساله مشاركت زنان روستايي از جهات گوناگون داراي اهميت و ارزش مي‌باشد. كه اهم آن عبارتند از:

1- تسريع در روند اجراي فعاليتها و برنامه‌ها

2- رفع نيازهاي روزمره افراد از طريق همياري و همفكري

3- افزايش ميزان بازدهي و كاهش هزينه عملياتي طرحها و پروژه‌ها

4- ايجاد زمينه مناسب جهت شكوفايي استعدادها و فعاليتهاي ملي

5- افزايش روح همبستگي و همكاري

6- افزايش آگاهي اجتماعي و فردي

7- دخالت زنان در تصميم‌گيري امور و تعيين سرنوشت خويش

8- مشاركت زنان به عنوان يك عامل مناسب توسعه و يك نيروي اساسي نيل به توسعه.

بنابراين با توجه به موارد فوق و اهميت و نقش زنان روستايي در برنامه‌ريزيهاي آني، بررسي و شناسايي عوامل و پارامترهاي موثر در مشاركت آنان در فعاليتهاي روستايي از اهميت زياد برخوردار مي‌باشد.

براي رسيدن به توسعه روستايي لازم است زمينه‌هاي مناسب جهت رشد و تعالي كليه روستايياني كه براي آنان برنامه‌ريزي شده فراهم شود بدين معني كه هر گروه زنان و مردان روستايي به راحتي قادر باشند از تسهيلات و امكانات فراهم شده جهت ارتقاء سطح دانش و توانايي‌هاي خود برخوردار شوند.

با در نظر گرفتن نقش زنان در عرصه‌هاي توليدي و اقتصادي زمينه‌هاي مساعد براي توسعه روستايي به دست روستاييان توانمند فراهم خواهد شد و ميدان عمل براي توسعه پايدار مهيا خواهد گشت.

 

1-3- فرضيه:

جهت دستيابي به تجزيه و تحليل مناسب در رابطه با نقش زنان روستايي در تالش و براي جلوگيري از پراكندگي مطالب با توجه به گسترده بودن موضوع در فرضيه به شرح ذيل مطرح گرديده است كه در طي تحقيقات براي روشن شدن درستي يا نادرستي آن بررسيهايي انجام گرفته است.

- با رفع موانع اشتغال زنان و جلب مشاركت آنان در فعاليتهاي اقتصادي اجتماعي مي‌توان يكي از اهداف مهم را تحقق بخشيد.

- زنان روستايي تالش با ايفاي نقش اقتصادي و اجتماعي خويش در حفاظت از محيط زيست نيز كه از اهداف توسعه بشمار مي‌آيد دل ارزنده‌اي بازي مي‌نمايند ودر صورت رفع موانع و افزايش كارآيي و اثربخشي آنان در جامعه روستايي دستيابي به اهداف توسعه همه جانبه امكان‌پذير خواهد شد.

 

1-4- اهداف تحقيق:

از عوامل مهم دستيابي به توسعه برخورداري از نيروهاي محركه يعني سرمايه، نيروي كار و … مي‌باشد. از آنجائيكه در مناطق روستايي كشور همانند ساير كشورهاي جهان سوم كمبود سرمايه و تراكم بالاي جمعيت مشهود بوده و اين امر منجر به گسترش معضل بيكاري خصوصاً در بين جوانان مي‌گردد، لذا تاكيد بر بهره‌برداري بهينه از نيروهيا محركه موجود عاقلانه‌ترين راه رسيدن به هدف توسعه همه جانبه و يكپارچه مي‌باشد.

در اين راستا زنان كه نيمي از جمعيت را تشكيل مي‌دهند غالباً از ديد سياستگذاران توسعه پنهان مانده‌اند و لذا توجه بيشتري را مي‌طلبند. بدين منظور مطالعه تقسيم كار جنسيتي اهميت مي‌يابد بنابراين از بديهي‌ترين اهداف طرح حاضر:

1- آشكار ساختن نقش پنهان زنان روستايي در پروسه توليد.

2- مطالعه نحوه درگيري زنان در فعاليتهاي متنوع كه به نوعي منجر به توليد ارزش افزوده مي‌گردد.

3- روشن كردن اين موضوع كه نسبت فعاليت زنان از نقطه‌اي به نقطه ديگر بر حسب ملاحظات جغرافيايي، اقتصادي و فرهنگي تغيير مي‌كند همچنين بر حسب شرايط گوناگون محيطي شكل و ميزان مشاركت زنان در امور مختلف تفاوت دارد.

4- ايجاد بستر مناسب جهت دستيابي به چهارچوب علمي براي سوق دادن زنان روستايي در پروسه توسعه روستايي.

5- جلوگيري از انزواي اين قشر از جريان اقتصاد روستا.

 

1-5- پيشينه تاريخي:

نگاهي به فرايند تاريخي فعاليتهاي زنان بيانگر اين نكته است كه همواره اين قشر عظيم نقش اساسي در شكل‌دهي تمدن بشري ايفا نموده‌اند و همگام با مردان در عرصه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي حضوري فعال و برجسته داشته‌اند. نقشهايي همچون تربيت كودك، سازماندهي و مديريت خانواده و بقاي آن، بر ابتكار و قدرت زن استوار بوده است.

در دوران هخامنشيان مقام و منزلت اجتماعي زن مانند گذشته چشم‌گير نبوده و حقوق و امكانات او در خارج از خانه و اجتماع در بعضي جهات با مرد قابل مقايسه نبود. در تعليم و تربيت فرزندان نقش شايسته‌اي به عهده داشتند و در ميدانهاي جنگ در كنار شوهران خود شركت مي‌كردند و در مسائل سياسي نيز مشاركتي فعال داشتند. در زمان داريوش كبير، زنان در مجالس عمومي شركت مي‌كردند و يا حتي به كارگري مشغول مي‌شدند. مزد دختران و پسران متناسب با سن آنها پرداخت مي‌شد و نسبت زنان كارگر به مردان خيلي بيشتر از امروز بوده است.[5]

پس از ظهور اسلام در ايران، با اينكه در تاريخ صدر اسلام زنان به اندازه مردان در امور اجتماع شركت داشتند و از حقوقي مشابه برخوردار بودند و در حقيقت نيمي از وظايف و مشاغل اجتماعي را به عهده داشتند، معهذا با انحرافاتي كه بعداً در نظام اجتماعي مسلمانان روي داد، انزواي زنان تقويت شده و تعاليم تساوي طلبانه اسلامي خنثي گرديد و علي‌رغم تشويق اسلام به شركت زنان و مردان در امر دانش اندوزي عملاً اين امر در مورد زنان نه تنها رواج نيافت، بلكه به عكس، براي زنان محدوديتهايي نيز به وجود آورد، خصوصاً محدوديتهاي تحصيلي براي زنان، عاملي اساسي در جهت تشديد محروميت آنان از فعاليتهاي اجتماعي شد.[6]

ارتباط وسيعتر ايران با تمدن صنعتي غرب در دوره قاجار سبب تغيير در ساخت اجتماعي- انتقادي جامعه و در نتيجه، دگرگوني در زندگي و موقعيت اجتماعي زنان پايتخت و شهرهاي بزرگ گرديد. تماس زنان ايراني با زنان اروپايي فرصتهايي براي مبادله عقايد ايجاد كرد. در نتيجه اين تماسها، دو طرز تفكر زنان نسبت به خودشان و طرز تفكر مردان نسبت به زنان تغييراتي پديد آمد و اين تغييرات موجب شد كه زنان نسبت به دوره‌هاي قبل، در عرصه حيات زندگي نقش موثري بيابند و در اجتماع فعاليتهايي را به عهده گيرند. از جمله اين فعاليتها مي‌توان مشاركت زنان در فعاليتهاي صنعتي، هنري، اجتماعي و سياسي را نام برد. انتشار روزنامه‌ها، نشريات و ايجاد انجمنها و تاسيس مدارس و … نيز از ديگر فعاليتهاي نويني بودند كه زنان ايراني در اوايل قرن بيستم به آن اشتغال ورزيدند.

روند نسبي توسعه اقتصادي به وسيله عايدات نفتي روزافزون، موجب تغييرات اساسي در اقتصاد ايران و در نتيجه، موقعيت زنان گرديد. اين امر باعث فراهم شدن فرصتهاي استخدامي و شغلي، اعم از كارهاي خدماتي تا مشاغل سطح بالا براي زنان واجد شرايط گرديد. ايجاد فرصتهاي استخدامي براي زنان، كمك شاياني در از بين بردن مخالفت خانواده‌ها با تحصيل علم و فعاليتهاي خارج از خانه زنان نمود. در ضمن اين نكته محرز شد كه زن نقشهاي كاربردي اقتصادي و اجتماعي مفيدي را در خارج از خانه مي‌تواند ايفا كند.

اين تغييرات بيشتر زنان مراكز شهري را تحت تاثير قرار داد تا زنان روستاها و ايلات[7] زنان روستايي به لحاظ ساخت نظام اجتماعي- اقتصادي و فرهنگي حاكم بر روستاها، همواره در فعاليتهاي اقتصادي و توليدي روستا، مشاركتي فعال داشتند در جامعه روستايي ايران به لحاظ عدم تغيير ساخت سنتي و تغيير كند ساختارهاي اجتماعي- اقتصادي آن در طول زمان، روابط متقابل ميان زن و مرد در خانواده هميشه مبتني بر سلطه و فرمانروايي مرد و روابط اطاعت بي چون و چراي زن بوده است. مرد هميشه نان‌آور خانواده محسوب شده و با اينكه زنان نيز در عرصه فعاليتهاي خارج از خانه سهم عمده‌اي داشته‌اند ليكن اين سهم و نقش، همواره ناچيز و بي‌ارزش تلقي شده است.

به منظور روشن شدن ‏فرآيند مشاركت زنان در فعاليتهاي توسعه روستايي و تغيير و تحولات حاكم بر آن، دوره‌هاي تاريخي مشاركت زنان در روند توسعه روستايي را مي‌توان به دو دوره قبل و بعد از اصلاحات ارضي و يك دوره بعد از انقلاب جمهوري اسلامي در ايران تقسيم كرد.

الف: نقش زنان روستايي قبل از اصلاحات ارضي

قبل از اصلاحات ارضي به علت حاكميت نظام بهره‌برداري اجاره‌اي در روستاها، معمولاً صاحبان املاك زمينهاي خويش را در اختيار خانواده‌هايي كه از تعداد اعضاي بيشتر برخوردار بودند قرار مي‌دادند و از آنها به صورت دسته‌جمعي و خانوادگي بهره‌برداري مي‌كردند.

در اين گونه نظامهاي بهره‌برداري، زنان سهم عمده‌اي در توليد بهره‌برداري از املاك داشتند.[8]

مبارزه دائمي دهقانان و زارعين با طبيعت و فعاليتهاي كشاورزي، دامداري، صنايع خانگي و … در روستاها، آنان را ضمن تقسيم كار بين اعضاي خانواده ناگزير از مشاركت دادن فعالانه زنان و كودكان در امور زراعي مي‌گردد، به طوري كه پدر، كار شخم زدن، آبياري و درو محصولات را به عهده داشت و وظيفه فرزند پسر، چراي دام و كمك به پدر بود. زنان و دختران خانواده علاوه بر انجام عمليات دامداري مثل دوشيدن شير از دامها، تهيه لبنيات، تغذيه و نظافت دام، انجام فعاليتهاي زراعي چون درو، خرمن‌كوبي، بوجاري گندم و وجين كردن، تهيه كود، ماله‌كشي، نشا و … را هم به عهده داشتند. تهيه و ساخت مصنوعات دستي نيز به عهده آنها بود.

بدين ترتيب، در اين دوره اگر چه نقش مهم و بارزي در امور توليد و خانه‌داري داشت. اما حق هيچ‌گونه دخالت و اظهار نظر در مورد تصميم‌گيري‌هاي مربوط به فعاليتهاي كشاورزي را نداشتند و بدون انتظار از كمترين حق و حقوقي وظايف نامبرده را انجام مي‌دادند.

ب: نقش زنان روستايي بعد از اصلاحات ارضي

پس از اصلاحات ارضي با اجراي قوانين اصلاحات ارضي و تعلق گرفتن زمين به عده‌اي از رعايا و همچنين با بكارگيري امكانات و تكنولوژي جديد زراعي تسلط بر مناسبات كالايي و رونق كشت تجاري در روستاهاي ايران، تغييرات و دگرگونيهايي در اقتصاد خانگي و نقش اقتصادي افراد خانواده از جمله زنان به وجود آورد و منشاء تحولاتي عمده در مشاغل زنان شد بطور مثال با بكارگيري روشهاي مكانيزه در مراحل مختلف كشت برنج از ميزان كار زنان كاسته شد و عمليات ماله‌كشي، خرمن‌كوبي و پوست‌گيري توسط ماشين موجب شد تا نقش زنان در اين نوع فعاليتها حذف شود. در زمينه صنايع دستي نيز با توجه به هجوم كالاهاي وارداتي از شهر به روستاها، بعضي از اين صنايع منسوخ شدند و يا نوع بافت آنها تغيير كرده و همسو با سليقه بازار تهيه مي‌شدند.

علاوه بر عوامل فوق در طول دوران بعد از اصلاحات ارضي، با تغيير و تحولات اجتماعي جامعه و گسترش صنايع و شهرنشيني، بتدريج پديده‌هاي شهري به روستا نفوذ كرده و تغييراتي در حيات اقتصادي- اجتماعي روستا ايجاد كرد در اين دوره موسسات و واحدهاي جديدي در روستاها احداث شدند و وظايفي كه پيش از آن در محيط خانه توسط هر يك از اعضاء خانواده انجام مي‌شد به عهده گرفتند از طرف ديگر با تبديل خانواده پدري توسعه يافته (گسترده) به خانواده زن و شوهري (هسته‌اي) اگر چه از نقش توليدي و اقتصادي زن در امر توليد و اقتصاد خانواده كاسته شد، اما مسئوليت اجتماعي زن خانواده در مسائلي چون تربيت كودكان، ازدواج و اشتغال فرزندان و … بيشتر شد.

لذا در اين مرحله از تاريخ حيات روستايي ما به علت ورود تكنولوژي جديد و تغيير و تحولات اجتماعي، بتدريج نقش مشاركت زنان در فعاليتهاي اقتصادي كم‌رنگ شده و معقول گرديد، بسياري از كارها و مشاغلي كه قبلاً به عهده زنان بود دستخوش تغيير شده و در نتيجه، فعاليتها و مشاغل جديدي در جامعه جايگزين آن گرديد.

ج: نقش زنان روستايي بعد از انقلاب جمهوري اسلامي

به دنبال تغيير و تحول اساسي در ساختار جامعه، در نقش زنان نيز تا حدود زيادي تحول ايجاد گرديد. بعضي از فعاليتهاي اجتماعي كه در گذشته زنان به آن اشتغال داشتند به علت ناهنجاريهاي اجتماعي واخلاقي حذف شدند و در عوض بسياري از فعاليتهاي ديگري كه تا اين زمان نقش و حضور زنان در آن كم‌رنگ بود، جايگزين شد. شركت زنان روستايي در فعاليتهاي سياسي و محافل مذهبي از جمله تغييراتي است كه بعد از انقلاب در كشور رخ داد. در مناطق روستايي نيز تغييرات سياسي در جامعه، موجب ايجاد يك نوع تحول در مناسبات اجتماعي در روستا گرديد و بالطبع در فعاليتهاي زنان روستايي نيز كم و بيش تغييراتي به وجود آمد.

در دنياي كنوني، نيل به اهداف توسعه بودن استفاده از ذخيره عظيم نيمي از پيكره جامعه يعني زنان امري غير ممكن خواهد بود. به ديگر سخن يكي از شاخصهاي نوسازي اقتصاد ملي و توسعه مشاركت زنان و نحوه ايفاي نقش آنان در ساختار توسعه است. مع‌الاسف، هنوز در جوامع مختلف، به دلايل گوناگون فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، تعادل مطلوب و قابل قبولي در امر مشاركت عادلانه زنان در جهت توسعه و بروز خلاقيتها و استعدادهاي آنان برقرار نشده است. اين در حالي است كه شواهد و ادله موجود نشان مي‌دهد زنان- بويژه در مناطق روستايي نقش عمده‌اي در توليد محصولات گوناگون زراعي و دامي بر عهده دارند. به گونه‌اي كه بدون كمك و مشاركت آنان به عنوان يك نيروي كار در مزارع، نيل به توسعه كشاورزي امري ناممكن مي‌نمايد.

با عنايت به نقش تعيين كننده زنان مجمع عمومي سازمان ملل متحد سال 1975 را «سال بين‌المللي زن» نام نهاد و با تدوين برنامه‌اي جهاني دهه 1985-1976 را «دهه زن» نامگذاري نمود.

يك مجموعه وقايع و حوادث بين‌المللي زمينه را براي حركت به سوي شناخت لازم زنان و لزوم حمايت از آنان براي مشاركت در فعاليتهاي كشاورزي، فن‌آوري، بازاريابي واقتصاد خانه‌داري، فراهم ساخته است اعلام سال 1975 به عنوان «سال جهاني زن» منجر به افزايش سطح آگاهي و در نتيجه متعهد شدن بسياري از دولت‌ها و سازمانهاي بين‌المللي در جهت رفع تبعيض از زنان گرديد.

اين فعاليتها در پايان دهه «زنان در توسعه» با برگزاري كنگره «راهبردهاي آينده‌نگر براي پيشرفت زنان» در نايروبي پايتخت كنيا به اوج خود رسيد، به سال 1979 در جريان كنفرانس اصلاحات ارضي و توسعه روستايي اعلام گرديد: «رشد توسعه روستايي بر مبناي رعايت اصول برابري، مستلزم مشاركت و ادغام كامل زنان در اين فرايند است.» اين بيانيه در كنفرانس جهاني «مديريت و توسعه شيلات» در 1984 و در كنگره جهاني «جنگلداري» در 1985 كه از سوي ؟؟ برگزار شده بودند مورد تاكيد مجدد قرار گرفت.

 

پيشينه مطالعات در رابطه با زنان در ايران

سابقه مطالعات در چهارچوب مسايل زنان در ايران از قدمت زياد برخوردار نيست ليكن در عين حال مطالعات چندي از سوي سازمانها و ارگانهاي مختلف در رابطه با مسايل گوناگون زنان انجام شده كه از آن جمله مي‌توان به تحقيقاتي كه توسط وزارت كشاورزي در قالب گروه بررسي نقش زنان صورت گرفته اشاره نمود براي نمونه مي‌توان از طرح «نقش زنان در توسعه كشاورزي و مناطق روستايي ايران» كه در سال 1365 منتشر گرديد و علاوه بر آن طرحهاي ديگري در قالب منوگرافي به نحوه اشتغال زنان روستايي گيلان پرداخته است.[9]

در اين راستا وزارت جهاد سازندگي نيز طرحهاي چند را به اجرا درآورده است كه از آن جمله مي‌توان به طرح در وضعيت اجتماعي- اقتصادي زنان روستايي، كه در دو مجله به چاپ رسيده است اشاره نمود.

بررسي مسايل مرتبط به زنان هم اكنون در صدر وظايف دفتر امور زنان رياست

[1]- Women and Geography study group of the Institue of British Geographers. Geography and Gender. An Introuduction of femienist Geography (Hutchinson, london 1984)

[2]- Berman,m "Sexdiscrimination in Geograhy: The case of Ellen churchill semple, professional Geography 29 (1974 pp8-11)

[3]- Rose, Gillian "Femenism and Geography. polity pressGambridge 1993.

[4] - كتاب مذكور به شرح زير است

J. monk and susan Honson,

on not edclding half of the human from Human Geography, profe ssionall Gegraghy vol 34 (1989) No. 1, pp 11-23.

[5]- انصاف‌پور، غلامرضا، حقوق و مقام زن از آغاز تا اسلام

[6]- انصاف‌پور، غلامرضا، حقوق و مقام زن از آغاز تا اسلام

[7] - جاراللهي، عذرا، تاريخچه اشتغال زنان در ايران، فصلنامه علوم اجتماعي شماره 3 و 4 بهار 72 ص 266

[8] - راسخ، شاهپور، مقدمه‌اي بر جامعه‌شناسي ايران ص 227

[9]- Schultzt, paul "Women’s chenging participation in the labour forca a world perspective in: economic development and cultural chang, vol 38 No.1 oct:1989....

 

 

شامل ورد 205 ص بهمراه جدول و منابع و فهرست

 



:| بازدید : 190 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
تحقیق رضايت شغلي

تحقیق رضايت شغلي

 

مقدمه 1

تعاريف رضايت شغلي 2

- تلاش كلاسيكها براي تعريف رضايت شغلي 3

رضايت شغلي و نظريه برابري، پيمان روانشناختي و انگيزش 7

رضايت شغلي و انگيزش 9

نظريه هاي انگيزش و رضايت شغلي 10

عوامل تعيين كننده رضايت شغلي 25

اثرات رضايت شغلي بر عملكرد كاركنان 28

منافع حاصل از سنجش رضايت شغلي 32

روشهاي سنجش رضايت شغلي 33

شاخصهاي رضايت شغلي 34

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :

به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، از ميان همه مفاهيمي‌كه روانشناسان و متخصصان رفتار سازماني و مديريت در موقعيتهاي سازماني مختلف مطالعه كرده اند، رضايت شغلي از مهم ترين زمينه هاي پژوهشي بوده است به همين دليل ديدگاه ها و مفهوم سازي هاي[1] متعدد و گاه متناقض درباره آن شكل گرفته و توسعه يافته است. اين مفهوم تلاشهاي نظري و بنيادي بسياري را به خود معطوف ساخته و نيز در تمامي‌سطوح مديريت و منابع انساني سازمانها اهميت يافته است. اهميت رضايت شغلي از يك سو به دليل نقشي است كه در پيشرفت سازمان و نيز بهداشت و سلامت نيروي كار دارد و يكي از عوامل بسيار مهم در ايجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به كارش مي‌باشد و به اعتقاد برخي صاحبنظران كاركناني كه از كار خود رضايت دارند در مقايسه با آنان كه احساس رضايت نمي‌كنند بازدهي يا توليد بيشتري دارند و از ديگر سو به اين علت است كه علاوه بر تعاريف متعدد و گاه پيچيده، محل تلاقي بسياري از حوزه هاي علمي‌مانند روانشناسي، جامعه شناسي، مديريت و حتي اقتصاد و سياست بوده است ( لاوسون[2]و شن[3]، 1998 )

درباره رضايت شغلي نظريه هاي گوناگوني ارائه شده است اما مي‌توان گفت تعالي‌ آنها رضايت شغلي را بر پايه اين سه محور قرار مي‌دهند:

1- توقعات و انتظارات افراد در زمينه موقعيتهاي واقعي، 2- ميزان بر آورده شدن نيازهاي جسمي‌و رواني، و 3- سطح ابقاي ارزشهاي مهم ( نيوتن و كينان[4]، 1991). از اين رو عوامل متعدد و متنوعي زمينه ساز و ايجاد كننده رضايت شغلي مي‌باشند. اين عوامل را مي‌توان از ويژگيهاي شخصيتي، احساسات عاطفي و حالتهاي هيجاني كه جنبه هاي دروني ناميده مي‌شود تا شرايط و ويژگيهاي سازماني، اجتماعي و فرهنگي كه جنبه هاي بيروني به حساب مي‌آيد، مرتب كرد ( تت و مي‌ير[5]، 1993). در زير به تعدادي از اين تعاريف اشاره مي‌گردد.

تعاريف رضايت شغلي :

رضايت شغلي از ديدگاه هاي گوناگون تعريف نموده اند كه ذيلاً به چند مورد اشاره مي‌شود:

- مطالعه رسمي‌رضايت شغلي با مطالعات هاثورن[6] در اوايل دهه 1930 شروع و از آن پس بطور گسترده مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت در اصل رضايت شغلي به اين دليل اهميت يافت كه طرفداران اوليه رويكرد روابط انساني، مديران را قانع كردند كه كارگر خوشحال، كارگر سود آور است.

- تلاش كلاسيكها براي تعريف رضايت شغلي:

در سال 1953 توسط رابرت هاپاك[7] انجام شد. وي مي‌گويد رضايت شغلي مفهومي‌پيچيده و چند بعدي است كه با عوامل رواني، اجتماعي و جسماني ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نمي‌شود. فرد با تاكيدي كه به عوامل مختلف از قبيل ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كار و اشتغال در زمانهاي متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضايت مي‌كند ( هوي و ميسكل، 1371، ص276).

- شرتزر[8] معتقد است رضايت شغلي به معناي دوست داشتن وظايف مورد لزوم يك شغل، شرايطي كه در آن كار انجام مي‌گيرد و پاداشي كه براي انجام آن دريافت مي‌شود و اينكه نيازهايش تا چه حدودي با انجام فعاليتهاي شغلش برآورده مي‌شود.

- هرسي و بلانچارد[9] معتقدند رضايت شغلي تابعي است از سازگاري انتظارات سازماني با نيازهاي سرشت كلي فرد، در حالي كه اين دو توافق و تعادل داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نيازهاي فرد است يعني اثر بخشي و رضايت تواماً حاصل مي‌گردند.

- ويكتورو روم[10] مي‌گويد رضايت شغلي يك نوع برداشت ذهني است كه فرد نسبت به شغل خود دارد و انجام يك نوع رفتار سازماني است.

بنابراين رضايت و انجام كار در اثر عوامل كاملاً متفاوت بوجود مي‌آيند.

- هايلين[11](1966)، مي‌گويد كه رضامندي شغلي يك پديده احساسي است كه يك كارمند درباره شغل خود مي‌تواند بدست آورد. بنابراين رضايت شغلي زماني حاصل مي‌شود كه كاركنان از طبيعت كار خود رضايت داشته باشند از حقوق و مزاياي خود راضي باشند، فرصتهاي مناسبي براي ارتقا و ترفيع داشته باشند و از همكاران و سرپرستان خود نيز راضي باشند. لذا رضايت شغلي يك پديده فردي است.

- فردلوتانز[12] رضايت شغل را يك حالت عاطفي مثبت يا خوشايند مي‌داند كه حاصل ارزيابي فرد از شغل يا تجارب شغلي اش مي‌باشد، وي اضافه مي‌نمايد رضايت شغلي نتيجه ادراك كاركنان از آنچه بنظرشان مهم است و شغلشان آنرا خوبي فراهم كرده مي‌باشد.

- فيشروهانا[13] (1939)، رضايت شغلي را عاملي رواني قلمداد مي‌نمايند و آنرا نوعي سازگاري عاطفي با شغل و شرايط اشتغال مي‌انگارند، يعني اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را براي فرد تامين نمايد در اينحالت فرد از شغلش راضي است در غير اين صورت فرد شروع به مذمت شغل مي‌نمايد و در صدد تغيير آن بر مي‌آيد.

- كيت ديويس ونيوا ستروم[14] (1989)، رضايت شغلي را مجموعه اي از احساسهاي سازگار يا ناسازگار مي‌دانند كه كاركنان با آن احساسات به كار خود مي‌نگرند، وقتي كاركنان به سازمان مي‌پيوندند مجموعه اي از خواستها، نيازها، آرزوها و تجربه هاي گذشته را با خود به همراه مي‌آورند و رضايت شغلي نشان از همسويي توقعات انسان با پاداشهايي است كه كار براي او فراهم مي‌كند.

- رابينز[15] (1943) معتقد است، رضايت شغلي نگرش كلي فرد نسبت به شغلش است و ابراز رضايت يا نارضايتي از آن كار يك نتيجه كلي از مجموعه اي از اركان متفاوت است كه در مجموع شغل وي را تشكيل مي‌دهد به عبارت ديگر رضايت شغلي عبارتست از «تفاوت بين پاداشهايي كه كارگر، يا كارمند دريافت مي‌كند و مبلغي را كه به باور او بايد دريافت كند» پس رضايت شغلي نمايانگر نوعي نگرش است ونه رفتار.

- فلدمن و آرنولد[16] رضايت شغلي را مجموعه گرايشهاي مثبت افراد نسبت به شغل دانسته و معتقدند وقتي گفته مي‌شود يك فرد از شغل خود رضايت بالايي دارد، در حقيقت

 

منظور اين است كه وي به طور كلي به ميزان زياد شغل خود را دوست دارد و توانسته است از طريق شغلش نيازهاي خويش را تامين نمايد و در نتيجه احساسات مثبتي نسبت به آن دارد.

- چستربارنارد[17]معتقد است كه رضايت شغلي باعث تداوم همكاري فرد و سازمان مي‌گردد. خشنوديهاي ويژه اي كه انسان را بر مي‌انگيزد تا تلاشهاي خود را براي كمك به يك سازمان بكار برد از مزايايي است كه در برابر معايب برخواسته از اين همكاري ناشي مي‌شود. هرگاه مسئوليتهايي كه سازمان به عهده افراد مي‌گذارد زياد باشد، مزاياي سازمان بايد فراوان و برانگيزنده باشد.

- گوردن[18] (1990) معتقد است كه رضايت شغلي يك واكنش عاطفي است كه از ادراك فرد نسبت به اينكه شغل او، ارزشهاي شغلي اش را تامين مي‌نمايد و يا به او اجازه تامين و ارضاي آنها را مي‌دهد، ناشي مي‌گردد. علاوه بر اين رضايت شغل به توافق اين ارزشها با نيازهاي شخصي بستگي دارد.

- كينگ برگ و همكارانش[19] (1951) كه رضايت شغلي را از ديدگاه هاي گوناگون مورد توجه قرار داده اند به دو نوع رضايت شغلي اشاره مي‌كنند. رضايت دروني كه از دو منبع حاصل مي‌گردد. اولي احساس لذتي كه انسان صرفاً از اشتغال به كار و فعاليت عايدش مي‌شود. دوم لذتي كه بر اثر مشاهده پيشرفت و يا انجام برخي مسئوليتهاي اجتماعي و به ظهور رساندن توانايي ها و رغبتهاي فردي به انسان دست مي‌دهد و رضايت بيروني كه با شرايط اشتغال و محيط كار ارتباط دارد و هر آن در حال تغيير و تحول است. عوامل دروني كه خصوصيات و حالات فردي را شامل مي‌گردند در مقايسه با عوامل بيروني كه شرايط كار و اشتغال را در بر مي‌گيرد از ثبات بيشتري برخوردارند. لذا رضايت دروني پايدارتر از رضايت بيروني است و رضايت كلي نتيجه تعامل بين رضايت دروني و بيروني است.

- وار[20](1998)، نيز معتقد است وقتي فردي ادعا مي‌كند كه از شغلش احساس رضايت نمي‌كند اين ادعا چيزي بيش از يك احساس لذت يا عدم لذت ساده است و هر قدر بيشتر به پيچيدگيهاي اين موضع توجه شود كيفيت و پيچيدگي تحقيقات انجام شده در اين زمينه نيز افزايش مي‌يابد.

- دانيلز و همكاران[21] (1997)، نيز معتقدند 5 عامل بر رضايت از شغل اثر داشته و مي‌تواند در كسب تجربه برانگيزنده نسبت به كار موثر باشد اين عوامل عبارتند از : آسودگي، يا اضطراب، لذت يا اندوه، نگرش مثبت، مهرباني و عصبانيت.

- به اعتقاد ناگي[22] (1996) تعاريف مربوط به رضايت شغلي را مي‌توان بر پايه سه محور تعيين نمود:

1- تعاريفي كه معتقدند رضايت شغلي دو بعد جداگانه دارد. يك بعد عامل بهداشت است كه در بردارنده ويژگيهاي محيطي شغل و جنبه هاي بيروني مانند سرپرستي، حقوق، روابط بين فردي، شرايط و موقعيتهاي كاري است و دومين بعد معروف به عامل برانگيزنده است كه در واقع عوامل وابسته به وظايف، محتواي شغل و جنبه هاي دروني آن را شامل و در بردارنده جنبه هايي مانند اهميت دادن به پيشرفت، مسئوليت و رشد است.

2- تعاريفي كه معتقدند رضايت شغلي تنها يك بعد دارد. اما شامل پاسخ به اين دو پرسش مي‌شود كه الف) در حال حاضر چقدر از شغل خود راضي هستيد و ب) تا چه حد از شغل خود رضايت مي‌خواهيد. به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، تفاوت بين آنچه فرد در حال حاضر دارد با آنچه به دنبال آن است، مي‌تواند شاخص از رضايت شغلي باشد.

3- تعاريفي كه معتقدند رضايت شغلي در بردارنده نوعي فرآيند ارزشيابي است كه طي آن آنچه را فرد دارد در برابر آنچه خواستار آن است بررسي مي‌كند.

بطور كلي رضايت شغلي را به صورت زير نيز مي‌توان تعريف كرد ( عباس زادگان، 1379، 188):

رضايت شغلي كه نوعي احساس مثبت فرد نسبت به شغلش مي‌باشد زائيده عواملي نظير شرايط كار، نظام سازماني شغل، روابط حاكم بر محيط كار و تاثير عوامل فرهنگي است. لذا مي‌توان نتيجه گرفت رضايت شغلي، احساسي رواني است كه از عوامل اجتماعي نيز متاثر مي‌باشد.

رضايت شغلي و نظريه برابري، پيمان روانشناختي و انگيزش:

ديويس واستروم (1989) معتقدند موضوع رضايت شغلي به نظريه برابري، پيمان روانشناختي و انگيزش سخت بستگي دارد نظريه برابري كه در ذيل بخش مربوط به تئوريهاي انگيزش و رضايت شغلي بطور كاملتر به آن پرداخته مي‌شود، به طور كلي اشاره به درك برابري توسط شخص كارمند يا كارگر از نتيجه بدست آمده از كارش دارد.

شكل 2-1 نظريه برابري را بطور كلي و عوامل كليدي در ارزيابي برابر بودن را نشان مي دهد.

 

 

 

 

 

[1]- ConcePtualization

[2]- Lawson

[3]- Shen

[4]- NewTon and Keenan

[5]- Tett and meyer

[6]- Haw thorne

[7]- Robert Hoppocik

[8]- Shertzer

[9]- Hersey & Blanchard

[10]- Victor Vroom

[11]- Hylin

[12]- fred Luthans

[13]- Fisher & Hanna

[14]- Davis & Strom

[15]- Robbins

[16]- Feldman & Arnold

[17]- C. Barnard

[18]- Gorden

[19]- Cingben et al

[20]-Warr

[21]- Daniels et al

 

 

 

 

شامل ورد 36ص

 

 

:| بازدید : 68 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
تحقیق تحليل مردم شناسي اماكن مذهبي تاريخي

تحقیق تحليل مردم شناسي اماكن مذهبي تاريخي

 

فهرست مطالب

 

عنوان

صفحه

مقدمه ................................................................................................

فصل اول طرح تحقيق، كليات طرح و مسأله آن...........................................

طرح مسئله..........................................................................................

موضوع تحقيق.....................................................................................

هدف تحقيق.........................................................................................

انگيزه تحقيق........................................................................................

ضرورت تحقيق....................................................................................

روش تحقيق.........................................................................................

جامعه آماري........................................................................................

روش نمونه گيري.................................................................................

نحوه جمع آوري اطلاعات.......................................................................

فرضيات تحقيق....................................................................................

تعريف مفاهيم و متغيرهاي مورد مطالعه.....................................................

گرايش ...............................................................................................

كشش..................................................................................................

امامزاده..............................................................................................

ضريح................................................................................................

حرم...................................................................................................

گنبد....................................................................................................

نذر....................................................................................................

قرباني................................................................................................

وقف..................................................................................................

دعا....................................................................................................

صائين قلعه..........................................................................................

زيارت................................................................................................

روز زيارت.........................................................................................

توسل و شفاعت....................................................................................

فصل دوم: شناخت كلي شهر صائين قلعه(جامعه مورد تحقيق).........................

پيشينه تاريخي......................................................................................

موقعيت جغرافيايي................................................................................

ويژگيهاي طبيعي...................................................................................

ناهمواريها...........................................................................................

آب وهوا..............................................................................................

بادها و اثرات آن...................................................................................

منابع آب..............................................................................................

پوشش گياهي........................................................................................

زندگي جانوري.....................................................................................

ويژگيهاي اقتصادي:..............................................................................

دامپروري............................................................................................

صنايع................................................................................................

راهها..................................................................................................

ويژگيهاي انساني:..................................................................................

هرم سني.............................................................................................

ويژگيهاي سياسي..................................................................................

آثار تاريخي.........................................................................................

مراكز آموزشي، مذهبي، تفريحي و ..........................................................

فصل سوم: تئوري و ادبيات تحقيق............................................................

دين و اعتقادات ديني..............................................................................

شكل گيري دين.....................................................................................

الف) اديان ابتدائي:................................................................................

نياپرستي.............................................................................................

توئيسم................................................................................................

آني ميسيم............................................................................................

فتسيزم................................................................................................

مانا و تابو............................................................................................

سحر وجادو.........................................................................................

ب) اديان قديم يا تعدد خدايان....................................................................

ج) اديان متكي بر يكتا پرستي...................................................................

1- دين يهود:........................................................................................

اماكن مقدس، مناسك ديني و آئين عبادت قوم يهود.........................................

2-دين مسيح:.......................................................................................

عقايد در دين مسيح................................................................................

مهمترين مناسك و شعائر دين مسيح...........................................................

3- دين زرتشت:...................................................................................

اماكن مقدس، مناسك ديني در زرتشت.......................................................

4- اسلام:............................................................................................

مناسك ديني و عقايد و اعتقادات در دين اسلام..............................................

وظايف و تكاليف مسلمانان و اماكن مقدس...................................................

د- مرحله عرفان...................................................................................

- آئين قرباني........................................................................................

-اقسام قرباني.......................................................................................

- آئين قرباني در ايران............................................................................

- نتيجه گيري از اين فصل.......................................................................

فصل چهارم: شناخت زيارتگاههاي مورد تحقيق..........................................

پيش گفتار............................................................................................

1- امام زاده يعقوب(ع)..........................................................................

-پيشيننه تاريخي....................................................................................

- بناي اوليه امام زاده يعقوب(ع)...............................................................

- بناي كنوني امام زاده يعقوب(ع).............................................................

- ضريح..............................................................................................

- نحوه اداره امام زاده يعقوي(ع)...............................................................

- موقوفات...........................................................................................

-زائر سرا............................................................................................

- قرباني..............................................................................................

-نذورات.............................................................................................

- محل مخارج نذورات...........................................................................

2- امام زاده يحيي (ع)...........................................................................

- مشخصات بنا.....................................................................................

- زيارت نامه امام زاده يحيي...................................................................

3- امازاده قاسم و سارا(ع)......................................................................

فصل پنجم: باورها و كاركردهاي زيارتگاهها:.............................................

-باورهاي زيارتگاهها.............................................................................

- كاركردهاي زيارتگاهها........................................................................

1- كاركرد مذهبي.................................................................................

2- كاركرد تاريخي................................................................................

3- كاركرد هنري..................................................................................

4-كاركرد روانشناسي............................................................................

5- كاركرد سياسي.................................................................................

6- كاركرد اقتصادي..............................................................................

7- كاركرد اجتماعي و فرهنگي................................................................

فصل ششم: تجزيه و تحليل يافته هاي تحقيق و نتيجه گيري.............................

-نمونه پرسشنامه...................................................................................

- جداول..............................................................................................

- تجزيه و تحليل يافته ها.........................................................................

- نتيجه گيري.......................................................................................

- فهرست منابع و مأخذ...........................................................................

چكيده انگليسي......................................................................................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول:

طرح تحقيق، كليات طرح و مسأله آن

 

مقدمه:

مردم شناسي يا انسان شناسي فرهنگي، خطوط تمدن و فرهنگ يا خصيصه هاي فرهنگي گروههاي انساني را بررسي مي كند. زير بناي واقعي مردم شناسي يا انسان شناسي اجتماعي - فرهنگي، مردم نگاري است. در حقيقت مردم نگاري ثبت و ضبط اطلاعات و جمع آوري مصالح و لوازم مادي تحقيق در محل يا در موضوع مورد مطالعه است. و منظور از آن تدوين كاملترين تابلوي ممكن از يك محل مي باشد، و موضوع مورد مطالعه مي تواند تمام گستره هاي فرهنگي تاريخي و جغرافيايي را در بري بگيرد. «دكتر عسكري خانقاه، 1373» بنابراين مردم شناسي در ارتباط با ساير علوم از جمله تاريخ، جغرافيا،اقتصاد، سياست، جامعه شناسي و بر اساس روش استدلال استقرائي، حركت از موضوعات به سمت كل، در صدد شناخت اين گستره ها مي باشد. در اين تحقيق كه نوعي تحليل مردم شناسي است سعي شده است تا موضوع مورد مطالعه كه شهر صائين قلعه و اماكن مذهبي تاريخي آن از جهات مختلف، جمعيتي جغرافيايي، فنون، اقتصاد، دين، زبان، عادات، آداب و رسوم و ... مورد بررسي و شناخت قرار گيرد. مردم شناسي مي تواند در اين بررسي يك جامعه ابتدائي يا روستايي يا جوامع صنعتي مدرن را مورد مطالعه قرار دهد. و از گرايش هاي مهمي كه در زمره ي مهمترين تفكرات مردم شناختي هستند يعني تكامل گرايي، كه در جستجوي آن است كه جاي انسان را در بين ساير انواع حيوانات تعيين كند، كه توسعه فرهنگي را منشعب از چند مركز ايجاد و ابداع بداند و كاركرد گرايي كه همه وقتش را بر روابط كاركردي بين ويژگيهاي فرهنگي مختلف درنهادهاي اجتماعي متمركز نموده و ساخت گرايي و ... استفاده نمايد. «پيشين»

طرح مسئله

يكي از مشخصه هاي اديان، اديان چه ابتدائي و يا اديان الهي، مسأله تقدس است. در هر ديني جاذبه هاي قدسي وجود دارد و مردمان آن جوامع نسبت به آن موارد و مكانهاي مقدس احترام و ارزش معنوي قائل هستند، و اعمال خاصي را براي آن مكانها در نظر گرفته اند و با دقت سعي در انجام آن اعمال در آن اماكن مي باشند. مردم ديندار در هر آئيني براي بازديد و زيارت و انجام اعمال مربوط به آن در زمان مناسبي به آنجا مراجعه و به وظايفي كه مطابق با آداب و رسوم آئينشان آئينشان است عمل مي كنند. در كشور ما نيز كه مردم پيرو دين اسلام و مذهب تشيع هستند، مكانهاي مقدسي بسياري در نقاط مختلف كشور بصورت، قدمگاه، مزارمطهر، اقامتگاه، از امامان و اولاد آنها پراكنده شده است. وبه مردم سالانه بصورت انبوه حتي با طي مسافتهاي طولاني خود را به اين اماكن مي رسانند. به آنها متوسل مي شوند، زيارت مي كنند و نذر قرباني به جاي مي آورند. در جامعه مورد مطالعه ما يعني صائين قلعه كه يكي از شهرهاي استان زنجان با قدمت بسيار مي باشد و با وجود چنين امكن مقدسي بصورت امامزاده، ما شاهد حضور گسترده مردم بري عرض ارادت، دعا، نيايش، توسل ، هستيم كه در اين تحقيق سي در شناخت اين گرايش ها تجزيه و تحليل مربوط به آن مي باشيم.

 

1- موضوع تحقيق:

تحليل مردم شناسي اماكن مذهبي تاريخي شهر صائين قلعه.

2-هدف تحقيق:

شناخت اماكن مذهبي و تاريخي صائين قلعه و معرفي گذشته تاريخي تحولاتي كه در اين شهر و اماكن مقدس و مذهبي آن روي داده، آشنا كردن مردم با خصوصيات جغرافيايي، اقليمي، اقتصادي، منطقه، شناخت امكانات بالقوه مادي و معنوي و وادار نمودن افراد، براي تحقق بخشيدن و بالفعل كردن آنها، شناخت تأثيرات و كاركردهاي مختلف ، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، رواني اماكن مذهبي و امام زاده ها و علل گرايش مردم به زيارت و احترام اين اماكن، و همچنين شناخت آداب و رسوم مختلف، در مورد زيارت، نذر، قرباني، ميهماني، مراسم جشم، شادي، تفريح، عزاداري....كه در اين اماكن توسط زائرين صورت مي گيرد.

3- انگيزه تحقيق:

با نظر به اين كه در كشور ما با توجه به دين و آيين و مذهب مردم، گرايش و كشش زيادي به مسئله مقدس بودن اماكن مذهبي و زيارت آن اماكن وجود دارد. و اين گرايش و احترام در جامعه مورد تحقيق ما بصورت گسترده مشاهده مي شود سعي در پژوهش و تحليل اين مسأله بر آمده ايم.


4- ضرورت تحقيق:

زندگي اجتماعي مردم از طريق تعاملات اجتماعي ميان افراد گسترده مي شود. تعامل اجتماعي يعني تمايل افراد به برقراري رابطه با يكديگر، كه از فطرت انسانس آنها ناشي مي شود، و باعث وحدت و گسترش روابط اجتماعي و همبستگي ميان اعضاء جامعه مي گردد. واسطه تعامل ميان افراد معاني هستند و معاني شامل رفتارهاي مختلف فرهنگي ، مذهبي و ديني، اقتصادي، اجتماعي، و سياسي مي باشند. فرهنگ ديني و رفتارها و مراسم مذهبي، بخشي از زندگي اجتماعي مردم مي باشند.

و در تعاملات اجتماعي، بعنوان واسطه باعث گسترش روابط افراد مي شود. دعا، نيايش، نماز، زيارت، عزاداري بصورت دسته جمعي انجام مي گيرد. و ما همواره در اماكن مذهبي، مانند مساجد، امام زاده ها، مرقد امامان، اين اعمال را مشاهده مي كنيم. در اماكن مقدس و مذهبي جامعه مورد تحقيق، يعني امام زاده ها، زائرين زيادي براي زيارت، دعا، نيايش، انجام نذر، قرباني، تفريح، عزاداري حضور پيدا مي كنند، و در مواردي شاهد كرامات، و معجزات در اين اماكن هستيم. لذا شناخت اين اعمال و رفتارها و معجزات و كرامات امام زاده ها كه از عناصر فرهنگ ديني و اجتماعي هستند، و معرفي آنها به مردم و ارتقاء فرهنگ زيارت، ضرورت پژوهش را بيشتر نمايان ميكند. و از طرف ديگر چون تاكنون تحقيقي جامع از خصوصيات و ويژگي هاي، تاريخي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، شهر صائين قلعه و اماكن مذهبي آن صورت نگرفته است، ضرورت ديگري را براي اين تحقيق ايجاد مي كند.

5- روش تحقيق:

روش ميداني - مشاهده مشاركت آميز، مصاحبه، و مطالعه ي اسناد و منابع از ديدگاه مكتب كاركرد گرايي است ] چرا كه در اين مكتب جامعه به صورت كلي در نظر گرفته مي شود، كه از اجزائي تشكيل شده و هر جزء در ارتباط با هم در جهت بقاي كل نظام، كاركردي را بر عهده دارند. در اين مكتب در تعريف فونكسيون آمده برآورده شدن يك نياز بوسيله يك عمل دكتر مهرداد نوابخش 1382[ بطوريكه نيازهاي روحي و رواني انسان از طريق عمل عبادت، قرائت قرآن- ياد خدا-زيارت ائمه، تذر، قرباني و غيره ارضاء مي شود.

6- جامعه آماري: جامعه آماري در اين تحقيق عبارتند از: كليه افرادي كه براي زيارت و انجام اعمال خاص به اين اماكن مقدس، يعني امام زاده يعقوب(ع) امام زاده يحيي(ع) امام زاده قاسم و سارا(ع) مراجعه مي كنند.

7- روش نمونه گيري: از روش نمونه گيري تصادفي ساده يا اتفاقي با در نظر گرفتن سن و جنس ميزان تحصيلات افراد مراجعه كننده به امام زاده ها و اماكن مقدس استفاده شده است.

8- حجم نمونه: حجم نمونه 60 نفر است، كه در سطح منطقه از 60 نفر به صورت تصادفي ساده يا اتفاقي اطلاعات مورد نظر كسب شده است.

9- شيوه هاي جمع آوري اطلاعات: شيوه هاي جمع آوري اطلاعات در اين تحقيق عبارتند از 1-مصابحه2- مشاهده مشاركتي 3- عكسبرداري4-مطالعه اسناد و منابع

10- مشكلات تحقيق: مشكلات مادي تحقيق در انجام آن دشواريهائي را ايجاد مي كند، عدم وجود افراد آگاه و مطلع در زمينه موضوع تحقيق در جامعه كه بتوانند اطلاعات دقيق و جامعي در زمينه هاي تحقيقي ارائه دهند.

- فرضيات تحقيق:

1- آيا علت توجه و گرايش مردم به اين اماكن (امام زاده ها) به خاطر انتساب آنها به ائمه و امامان معصوم (ع) و علاقه به آنهاست؟

2- آياعلت گرايش مردم به اماكن مقدس و مذهبي و انجام اعمال و آداب رسوم مختلف، براي رفع مشكلات مادي و روحي و رواني مي باشد؟

3- آيا معجزات و كرامات اين امام زاده ها بيشتر باعث جلب توجه مردم و زيارت اين اماكن مي گردد؟.../

 

 

شامل ورد 80ص

 



:| بازدید : 77 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران در ایستگاه مترو

دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران در ایستگاه مترو

 

دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران در ایستگاه مترو

 

فهرست :
مقدمه
مشخصات پروژه
مشخصات فنی پروژه
موقعیت و شرایط کارگاه
خاکبرداری
شاتکریت
عایق کاری
سازه نگهبان
سازه نگهبان شفت مرکزی
سازه نگهبان زیرزمینی
پی
دیوار
سقف
کرادر
گذارش کار کارگاه
مشکلات در حین کار
نتیجه گیری
 
————-

چکیده ای از مقدمه آغازین ” گزارش کارآموزی عمران در ایستگاه مترو ” بدین شرح است:

امروزه با گسترش شهرها و جمعیت مناطق شهری, مشکلات ناشی از ازدحام و تراکم افراد از یکطرف و نیاز به گسترش خدمات حمل و نقل ریلی از سوی دیگر سبب شده است تا استفاده از فضاهای زیرزمینی و خصوصاً مترو بعنوان یکی از گزینههای مناسب مطرح باشد.از مزایای قطار شهری (مترو) میتوان به حجم بالای جابجایی مسافر, عدم تداخل با سازهای سطحی و ترافیک شهری, عمر مفید نسبتاً بالای آن, ایمنی بسیار خوب سازه تونل در برابر زلزله و حوادث غیرمترقبه, کاهش آلودگی هوا, برقراری ارتباط مناسب و مستقیم بین مراکز مسکونی و مراکز کار و خرید, افزایش سرعت ترافیک روسطحی با کاهش تعداد سفرهای درون شهری و … اشاره نمود.

یکی از نشانه های پیشرفت هر کشوری توسعه خطوط حمل و نقل میباشد. در درون شهرها با توجه به ازدحام جمعیت و از آن مهمتر محدود بودن زمین قابل تردد باعث شد تا کارشناسان به فکر راه حلهایی برای حمل ونقل مردم انجام دهند. یکی از راه حل هایی که مورد استقبال چشمگیر قرار گرفت استفاده از خطوط زیرزمینی یعنی مترو بود. به طور کل یکی از معیارهای پیشرفت و مقایسه هر کلان شهری در جهان خطوط حمل و نقل ریلی یعنی همان مترو میباشد.

امروزه در تمام نقاط جهان از فضای ایستگاه های مترو به عنوان یکی از مهمترین گذرگاه های عمومی برای ارائه خدمات و امر پیام رسانی فعالیت های بازرگانی و معرفی محصولات صنایع و بنگاه های خدمات رسانی به شیوه های مختلف استفاده مطلوب به عمل می آید و با توجه به پتانسیل های چشمگیر مترو نظیر حمل و نقل سبز، ایمن، سریع، … همراه با آرامش و توسعه روزافزون شبکه و افزایش تردد قطارها، میزان استقبال شهروندان از این شبکه رو به افزایش بوده و پیوسته از رشد چشمگیری برخوردار می باشد.

 

————-
مشخصات گزارش:
عنوان گزارش :گزارش کارآموزی عمران در ایستگاه مترو
قالب بندی : pdf

 

:| بازدید : 64 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی

دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی

 

دانلود رایگان گزارش کارآموزی عمران ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی

 

فهرست :
اجراس سقف تیرچه و بلوک
ایزولاسیون پای ستون ها
اجرای کرسی چینی اندود ماسه سیمان روی کرسیو ایزولاسیون روی آن
آجرچینی دیوارهای خارجی
اجرای گچ و خاک روی دیوارها و سقف
تهیه و نصب چارچوب درها و پنجره های فلزی
تاسیسات برقی
تاسیسات مکانیکی، لوله های چدنی فاضلاب، کانال کولر
چک لیست نظارتی کرسی چینی و بلوکاژ کف
چک لیست نظارتی عایق کاری روی کرسی چینی
چک لیست نظارتی آجر کاری
چک لیست نظارتی اندود گچ و خاک
چک لیست نظارتی ساخت و نصب چارچوب درب ها و پنجره ها
چک لیست نظارتی کرم بندی پشت بام
نظرات و پیشنهادات کارآموز
 
————-

چکیده ای از مقدمه آغازین ” گزارش کارآموزی عمران ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی ” بدین شرح است:

گزارش کارآموزی از ساخت و نظارت بر اجرای ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی پروژه فتح که در انتهای بلوار اشرفی اصفهانی و بعد از شهرک نفت واقع شده است. این پروژه در مساحت تقریبی ۴۸۴۰ مترمربع و بر اساس فهرست بهای تصویب سال ۱۳۸۲ تجهیزکارگاه شده است.
 
————-
مشخصات گزارش:
عنوان گزارش : گزارش کارآموزی عمران ساختمان مسکونی ۴۸ واحدی
قالب بندی : pdf

 

:| بازدید : 76 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
دانلود رایگان فرم گزارش کارآموزی وکالت

دانلود رایگان فرم گزارش کارآموزی وکالت

 

دانلود رایگان فرم گزارش کارآموزی وکالت

 

در این صفحه از سایت کالج پروژه دانشجویان رشته حقوق می توانند فرم گزارش کارآموزی وکالت که شامل نمونه گزارش کارآموزی وکالت بهمراه توضیحات کامل نحوه نوشتن گزارش کارآموزی وکالت است را دانلود نمایند.

————-
مشخصات گزارش:
عنوان گزارش : گزارش کارآموزی وکالت
قالب بندی : word

 

:| بازدید : 54 یکشنبه 26 خرداد 1398 نظرات (0)
گزارش کارآموزی برق در شرکت مخابرات مرکزی نیشابور

گزارش کارآموزی برق در شرکت مخابرات مرکزی نیشابور

 

گزارش کارآموزی برق در شرکت مخابرات مرکزی نیشابور

 

 
————-

چکیده ای از مقدمه آغازین ” گزارش کارآموزی برق در شرکت مخابرات مرکزی نیشابور ” بدین شرح است:

در شرکتی که من در آن در طول دوره یک ماه ‌آموزش دیدم ، شرکت مخابرات مرکزی نیشابور بود . نیشابور دارای سه مرکز به نامهای مرکز خیام واقع در چهارراه انقلاب ، مرکز حافظ واقع در خیابان امام میدان حافظ و مرکز قدس واقع در شهرک قدس بلوار دانشگاه این شهر قرار دارد که شماره های ۳ و ۵ مربوط به مرکز حافظ شمارههای ۲ و ۴ مربوط به مرکز خیام و شماره ۶ مربوط به مرکز قدس می باشد اما دوره آموزشی من در مخابرات مرکزی این شهر قرار داشت در این مرکز ما تعدادی کارآموز بودیم که در ابتدا به مدت ۱۵ روز از لحاظ تئوری در مخابرات آشنا شدیم و ۱۵ روز بعد را به طور مداوم عملاً شاهد کارهای عملی بودیم .

اما نگاهی گذرا از سیستم مخابراتی برای آشنایی شما استاد ارجمند :

ساختمانی سه طبقه واقع در خیابان فردوسی شمالی قرار دارد که این ساختمان همان ساختمان مرکزی مخابرات می باشد این ساختمان دارای محوطه های بزرگ می باشد که در آن طرف محوطه یک ساختمان چند طبقه قرار دارد که اس تی دی نام دارد که مربوط به مهندسین شرکت مخابراتی می باشد در این مجتمع کار مهم و عمده ای که مهندسین انجام می دهند تنظیم امواج رادیویی و تلویزیونی می باشد به طوری که با امواج مخابراتی تداخل نداشته باشد این امواج را از طریق ماهواره هایی که بر روی دکل های عظیم نصب شده است تنظیم می کنند…

————-
مشخصات گزارش:
عنوان گزارش : گزارش کارآموزی برق در شرکت مخابرات مرکزی نیشابور
قالب بندی : word

 

تعداد صفحات : 47

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 463
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 80
  • بازدید امروز : 101
  • باردید دیروز : 147
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 667
  • بازدید ماه : 3,095
  • بازدید سال : 34,315
  • بازدید کلی : 267,269